به تقویم نگاهی میاندازد... دیگر تا اردیبهشت 96 چیزی نمانده، همه اش 7 ماه دیگر. پس باید دست به کار شود. خیلی هم زود. بخصوص حالا. حالا که گفته اند رفیق شفیقش احمدینژاد، نهی شده از آمدن.
به گزارش روز نو؛ پس چه وقتی بهتر از این. بهتر از این که اکنون خودش بیرقیب و بیرودربایستی پای به عرصه بگذارد. تکیهگاهها و مساجد، جای خوبی هستند برای او. برای او که با آن انگشتر عقیق، عینک ته استکانی و یقهای که دکمهاش را تا بیخ گردن میبندد، دل را به دریا بزند و به یاد روزهایی که قدرت درید داشت و دبیر شورایعالی امنیت ملی نام گرفته بود، بتازاند و سخنرانیهای حماسی اش علیه دولت(یازدهم)، گوش فلک را کر کند. سعید جلیلی در این یکی دو ماهه زیاد آفتابی میشود، بخصوص بعد از آنکه عدهای از نهی احمدینژاد برای ورود به انتخابات سال 96 سخن راندند. انگار که دروتخته به هم جور شده و میدان برای آمدن وی (جلیلی) بیش از گذشته باز. این است که از مسجد جامع لولاگر بگیرید تا مسجد میثم تهران، این روزها در سخنرانیهایش سخت مشغول درفشانیهای ارزشی از جنس خود و هم مسلکانش است.
همین دو سه هفته پیش بود که در یکی از این مراسم سخنوری، در یکی از همین مساجد.. مجری مراسم که پادررکاب او داشت، برجام را "پرجام " نامید. البته همه میدانند که جلیلی خود نیز در مخالفت با برنامههای هستهای دولت یازدهم ید طولایی داردو به معنی واقعی کلمه اپوزیسیون توافق با 1+5 است. حتما خاطرتان هست آن روزهایی که با اعضای جبهه پایداری و کمیسیون ویژه مشترک برجام (در مجلس نهم)، تمام قد بار حمله به دولت و توافق هستهای را به دوش میکشید و از خجالت ظریف و دست اندرکاران! در میآمد.
**نوبت نطقهای اوست و حالا او که در دوران خدماتش تحریم پشت تحریم نثار جان کشور کرده بود! اکنون کمر همت بسته تا در کنار تخریب برجام و حسن روحانی، شعارهای انتخاباتیاش برای 96 را نیز سبک و سنگین کند و چه جایی بهتر از مساجد و تکیهگاهها تا در آن میتینگ سیاسی برپاداشته ونجواهای کاندیداتوریاش را به گوش ملت برساند.درست عین محمود احمدی نژاد که سعی داشت به بهانه " تبیین گفتمان راه امام " و از طریق سخنرانیها در مساجد استانها و شهرستانها، خودش را برای رقابتهای انتخاباتی 96 گرم کند، اما بزرگان او را از ادامه فعالیت بازداشتند. ولی مطمئنا سعید جلیلی قرار نیست تا به درد رییس سابق خود (احمدی نژاد)، دچار شود. پس حالا نوبت نطقهای اوست.
**تیکه پرانیهایی به سبک جلیلی
سعید جلیلی به خوبی میداند که با خط خوردن نام احمدی نژاد از لیست مدعیان رقابت با حسن روحانی، اکنون باید تا میتواند دوز سخنرانیهای سیاسی خود را بالا ببرد، شعار و تکبیرهای همفکرانش را بلندتر به گوش رقبا برساند و خویش را کسی بداند که در زمانه قحطی وجدان غربیها! به فکر اقتدار و پیشرفت ایران بوده است.
جلیلی از سویی دیگرتلاش دارد تا در کنار دفاع از عملکرد خود تا میشود برسر دولت بکوبد و سه ساله اخیر را مصیبت و فلک زدگی ملی و البته خودش را تنها منجی گذر ازاین مصیبت معرفی کند.
بنابراین نه تنها این روزها او به نقد توافق هستهای تاکید ورزیده بلکه دیگر مسائل دولت را نیز تخطئه میکند. کاری که تا الان از پسش خیلی خوب برآمده، مثلا چون در سخنرانی مردادماه خود در مسجد لولاگر به نقد توافق هستهای پرداخت، همین دوروز پیش در مسجد میثم به نقد سایر مسائل اهتمام داشته! و گفته: "اگر آزادی خرمشهر به کسانی سپرده میشد که برای آشپزخانه راه آهن هم نگاه به خارج دارند، هیچگاه خرمشهر آزاد نمیشد."وی ادامه داده: " امروز اقتصاد در محاصره ستون پنجمی است که با آدرسهای غلط بیشتر از تحریمها به کشور لطمه میزند، این محاصره از موضوعاتی مثل حصر آبادان مهم تر است."
جلیلی اضافه کرده: " اگر مبارزه با بیکاری مهم است، نباید قرارگاههای ایجاد اشتغال به اشغال مرفهان بیدرد و صاحبان حقوقهای نجومی دربیاید."
کاندیدای ریاست جمهوری سال 92 خاطرنشان کرده: "دیپلماسی صحیح مکمل تلاش اقتصادی است نه جانشین آن. اگر وعدههای دیپلماسی جایگزین تلاش مدیران اقتصادی شود، معطلی و بیکاری این مدیران منجر به بازتولید بیکاری فراگیر در کشور خواهد شد."
جلیلی افزوده:" تفکری که دشمن را بزک و صحبت از کم کردن توان دفاعی میکند نمیتواند برای کشور امنیت و عزت بیاورد."حرفهای جلیلی، پر است از تکه پرانیهایی به دولت یازدهم و البته برخی بزرگان حامی دولت.
او به شکلی در سخنانش، دولت روحانی را تمام و کمال وابسته به خارجیها توصیف میکند، دولتی که باعث شده تا نفوذ در کشور افزون شود و حقوقهای نجومی شکل بگیرد.
جالبترین بخش حرفهای وی انتقادی است که به دیپلماسی! این سه ساله هم دارد و البته از قرار معلوم، به طورغیرمستقیم به یکی از شخصیتهای نظام اشاره میکند که به عقیده او خواستار کم کردن توان دفاعی نظام است. حرفهای اخیر جلیلی بخصوص آن بخشی که درباره بیکاری و تضاد اجتماعی و مرفهین بی درد و... میگوید نیز ادبیاتی از جنس همان ادبیات پوپولیستی یار سابق او (احمدی نژاد) است، همان ادبیات رای جمع کنی که همیشه در بزنگاههای انتخاباتی به درد میخورد.
اما آیا جلیلی با کنار رفتن احمدی نژاد از عرصه انتخابات، حمله به دولت، استفاده از ادبیاتی خاص و همینطور حفظ ظاهری ارزشی میتواند نظر آحاد مردم را به خود جلب کند؟
**یادآوری!
کافی است برای پاسخ به این سوال سری به گذشتهای نه چندان دور بزنیم! اجازه دهید برگردیم به سال 92، یعنی همان وقتی که سعید جلیلی با همین تیپ و شمایل، سودای ریاست کشور در سر میپروراند و با حسن روحانی و چند نامزد اصولگرا به رقابت پرداخت؛ "حتما آن 4میلیون رای" را به یاد میآورید. آن هم در میان 36میلیون رایی که به صندوق ریخته شد! این یعنی کسب یک نهم کل آرا.
اگر از خیر حدود 19 میلیون رای روحانی در سال 92 بگذریم، اینکه از میان 17 میلیون رای باقیمانده سهم جلیلی تنها 4 میلیون است، یک معنای خیلی واضح دارد؛ آن اینکه سعید جلیلی حتی در بین اصولگرایان نیز از آن جایگاه برخوردار نیست و کسی به او توجه و اقبالی ندارد.
نشان به آن نشان که در همان روزهای مناظره تلویزیونی، تنها حسن روحانی نبود که به سیاستهای مذاکره جلیلی انتقاد میکرد، مطمئنا انتقادات صریح علی اکبر ولایتی به او را نیز به خاطر میآورید حتی باقی نامزدهای اصولگرایان نیز دل خوشی از عملکرد وی نداشتند، همه اینها نشان میدهد که سعید جلیلی برخلاف آن سخنرانیهایی که این روزها یکی پس از دیگری دارد و علیرغم حرفهایی که از جنس اصولگرایی میزند اما باب طبع این جناح نیست، بنابراین اگر چه با کنار رفتن محمود سیاست ایران، راه برای رقابتهای انتخاباتی جلیلی در سال 96 هموارتر شده است اما او اگر میخواهد تا در کسب آرا، به 4 میلیون رای دوره پیش، دچار نشود باید دل اصولگرایان را به دست آورد، دلی که بعید است با همه تلاشهایش به دست آید!
**
او که در دوران خدماتش تحریم پشت تحریم نثار جان کشور کرده بود! اکنون کمر همت بسته تا در کنار تخریب برجام و حسن روحانی، شعارهای انتخاباتیاش برای 96 را نیز سبک و سنگین کند و چه جایی بهتر از مساجد و تکیهگاهها تا در آن میتینگ سیاسی برپاداشته ونجواهای کاندیداتوری اش را به گوش ملت برساند
**
سعید جلیلی
به خوبی میداند که با خط خوردن نام احمدی نژاد از لیست مدعیان رقابت با حسن روحانی، اکنون باید تا میتواند دوز سخنرانیهای سیاسی خود را بالا ببرد، شعار و تکبیرهای همفکرانش را بلندتر به گوش رقبا برساند و خویش را کسی بداند که در زمانه قحطی وجدان غربیها! به فکر اقتدار و پیشرفت ایران بوده است.
*آفتاب يزد