«فاضل موسوی» نماینده مردم در مجلس هشتم است که در دوران مسئولیت خود مشغول رسیدگی به تخلفات دولت محمود احمدینژاد بود.
به گزارش روز نو؛ اتهاماتی که این روزها متوجه شهردار تهران شده ما را واداشت تا در گفتوگویی با این فعال سیاسی به «معمای قالیباف» بپردازیم.
از او پرسیدیم سرنوشت قالیباف تا چه اندازه میتواند شبیه سرنوشت غلامحسین کرباسچی باشد. از طرفی نیز شهردار «سردار» و «دکتر» یک بار دیگر در مظان کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد. موسوی معتقد است اصولگرایان در انتخابات از ژنرال استفاده نخواهند کرد، بلکه قالیباف تقریبا تکنوکرات وسیله آنها برای داغ کردن تنور انتخابات است. مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
این روزها مسائلی در ارتباط با شهرداری در رسانهها مطرح میشود. ما قبلا هم شاهد آن بودهایم که آقای کرباسچی شهردار وقت تهران در دادگاهی علنی که صدا و سیما به طور کامل آن را پوشش داد، محاکمه شد. به نظر شما سرنوشت آقای قالیباف میتواند شبیه سرنوشت آقای کرباسچی باشد؟
من هر دوی این آقایان را میشناسم، اما به باور من آنچه که امروز اتفاق میافتد شاید یکصدم زمان آقای کرباسچی نباشد. حق و عدالت حکم میکند اگر آن روز آقای کرباسچی بنابه هردلیلی پاسخگو بود، امروز هم آقای قالیباف باید به صورت جدی پاسخگو باشد.
فکر میکنید این اتفاق بیفتد؟
ریاست قوه قضاییه هم سوگند خورده است و هم در نشستهای خود میگوید «در رابطه با قانون با هیچ کس ملاحظه نداریم.» امیدوارم چنین چیزی برای تنویر افکار عمومی اتفاق بیفتد.
از سویی هم آقای قالیباف در مظان کاندیداتوری ریاست جمهوری 96 قرار گرفتهاند. آیا این دید وجود دارد که برخورد با ایشان یک برخورد انتخاباتی باشد؟
ما فضای سیاسیمان مثل بسیاری از فضاها شفاف نیست. هرچیزی ممکن است باشد، اما واقعیت این است که آقای قالیباف نظامی است. یک نظامی عقبه مالی مشخصی دارد. نظامی از نظر قانونی شستهرفته است. اما وقتی قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری میآید یک عقبه قدرتمند مالی دارد و با وسعت تبلیغات میکند برای اذهان عمومی سوال ایجاد میشود. من امیدوارم چنین نباشد، اما بین مردم و سیاسیون این سوال وجود دارد و امیدواریم هرچقدر جلو میرویم شفافیت بیشتر شود. بالاخره ریاست جمهوری آینده انتخابات خاصی است.
همانطور که اشاره کردید، آقای قالیباف عقبهای نظامی دارد. اگر اتهاماتی که متوجه ایشان است درست باشد، آیا به وجهه نیروهای مسلح هم تاثیر میگذارد یا اینکه آقای قالیباف را باید مستقل از نظامیها در نظر گرفت؟
واقعیت این است که هر دو. آقای قالیباف هم مستقل از نظامیهاست و هم مستقل نیست. مستقل است چون رویه خاصی برای خود دارد. مستقل نیست چون ارتباطش با نظامیها قطع نشده. قراردادهای بسیار سنگینی که با قرارگاه خاتم میبندد قطع نشده است. از سمتی مستقل است، چون در شهرداری رفتارهای خاص تکنوکراتمآبانه خاص خودش را دارد. او آدمهای خاصی را سر کار میآورد. اگر به مجموعه شهرداری و مدیران نگاه کنید قطعا متوجه میشوید که روابط خاصی در آنجا وجود دارد.
به نظر شما قالیباف واقعا تکنوکرات است؟
اگر هم نباشد بدش نمیآید خودش را تکنوکرات نشان دهد. رفتارهایی که از او سر میزند این را نشان میدهد. قالیباف آنجا که اقتضا میکند میگوید تکنوکراتم؛ در جای دیگر هم رفتار خود را یک رفتار اعتقادی کامل میداند. به هر صورت آقای قالیباف رفتارهای خود را به خوبی با زمان تطبیق داده است.
ایشان چهرهای هستند که اصولگرایان او را به عنوان یکی از مدیران قوی خود میدانند. اتهاماتی که متوجه قالیباف است چقدر میتواند چهره اصولگرایان را مخدوش کند؟
عدهای از اصولگرایان انسانهای فرهیختهای هستند و برای نظام و کشور دلسوزند. اگر از این عده بگذریم تعداد قابلتوجهی از اصولگرایان فقط نان اصولگرایی را میخورند. با این حال هرچند آقای قالیباف زیاد در جمع اصولگرایان است، ولی زیاد نمیتوان ایشان را اصولگرا دانست. در تصمیمگیریهای اصولگرایان برای ائتلاف، آقای قالیباف زیاد حاضر به تمکین نمیشود.
با توجه به آنکه انتخابات سال آینده را انتخاباتی خاص توصیف کردید، امکان دارد اصولگرایان درصدد تطهیر آقای قالیباف باشند؟ چرا که قالیباف یکی از مدیران قوی اصولگرایان است.
اولا باید بپرسیم مدیر قوی یعنی چه؟ الان اگر ما بررسی کنیم با توجه به مسائلی که پیرامون شهرداری تهران و بدهیهایش گفته میشود، مدیر زمانی است که دیوان محاسبات و سازمان بازرسی بگویند این مجموعه روز اول در چه شرایطی بود و اکنون در چه شرایطی است. مسئله دیگر این است که آقای قالیباف برای خود برند خاصی است. آن برند را نمیتوان در اذهان حذف کرد و حتی نمیشود او بازسازی اش کرد. مثلا بحث برخورد با دانشجویان که در تبلیغات 92 مطرح شد دیگر از اذهان پاک نمیشود. من به مجموعه اتفاقات کاری ندارم اما نوع صحبتی که درباره دانشجویان مطرح شد را حتی معصوم نمیتواند پاک کند. اصولگرایان هم راضی نیستند به این راحتی یک ژنرال بیاید مسئولیت کشور را به دست بگیرد. چون سابقه خوبی در تاریخ ایران درباره ژنرالها نداریم. من فکر میکنم از آقای قالیباف بیشتر برای داغ کردن تنور انتخابات استفاده شود.
اگر ژنرال نباشد پیاده نظام میآورند؟
اگر بخواهند روی گزینه نظامی حساب کنند، احتمال زیاد سردار سلیمانی است. اما با توجه به اینکه نام سردار سلیمانی در «بلک لیست» غربیها قرار گرفته و رئیسجمهور باید سفر خارجی داشته باشد، این گزینه تقریبا منتفی است. به باور من بخش قابلتوجهی از اصولگرایان دلسوز گزینهشان آقای روحانی خواهد بود. اما اگر بنابه هردلیلی آقای روحانی در عرصه حضور نداشته باشند یا جناح اصلاحطلب روی آقای روحانی اصرار داشته باشند، آنها قطعا به دنبال گزینهای خواهند بود. اصولگرایان الان این گزینه را کشف نکردهاند. من وقتی با بعضی دوستان اصولگرا ملاقات میکنم میگویند که این گزینه آقای احمدینژاد نیست و آنها از او عبور کردهاند. آقای جلیلی هم نمیتواند نظرات را به خود جلب کند. آقای باهنر هم دارند خودشان را محک میزنند. گزینههای دیگری هم هستند اما بعید میدانم به این راحتی بتوانند به گزینهای که بتواند رای مردم را جلب کند، دست پیدا کنند. به واسطه همین است که معتقدم انتخابات ریاست جمهوری آینده بسیار حساس خواهد بود. از یک طرف افرادی مثل طیف هاشمی و اصلاحطلبان به راحتی نمیتوانند وارد عرصه شوند. از سوی دیگر هم اصولگرایان کسی را ندارند که بتواند آرای مردم را جلب کند.
با اتهامی که متوجه آقای قالیباف است، این موضوع مطرح میشود که هم آقای احمدینژاد متهم به فساد بوده و هم آقای قالیباف. هر دوی این افراد منتسب به جریان اصولگرایی هستند. به نظر شما چرا این اتهام متوجه اصولگرایان است؟
همانطور که عرض کردم اگر تعدادی از اصولگرایان را کنار بگذاریم، از اصولگرایی بیشتر به عنوان یک ابزار برای رسیدن به مقام و منافع استفاده میشود. در واقع اصولگرایی برای عدهای فرصتطلب تبدیل به سکوی پرتاب شده است. این ظلم به اصولگرایان معتقد و سالم است. من به اسامی کار ندارم و به صورت اجماع این را عرض میکنم.
واقعیت این است که اصولگرایی که از حقیقت و واقعیتهای جامعه و دنیا فاصله دارد به روز نیست و بیشتر از جنگهای حیدری-نعمتی و عوامفریبی سود میبرد تا بحثهای کارشناسی و تکنوکراتی. مثلا در دوره نهم مجلس در تبلیغات خود میگفتند «از مردم برای مردم». این یعنی چه؟ اینکه هرکس باید مسئول اعمال خود باشد هم حرف خداوند در 1400سال پیش است و هم سخن امروز. بعضی افراد فرصتطلبند.
با توجه به سوال قبلی این استنباط به وجود آمد که آقای قالیباف و احمدینژاد مصداق این گفته شما هستند. همینطور است؟
به صورت کلی میگویم که هرکس آنچه نشان میدهد با درونش یکی نباشد منافق است. منافق واژهای دقیق و حساب شده است. وقتی ما آشکارا دم از مردم، اسلام، اصولگرایی، شهدا و مستضعفین بزنیم و در پشت سر همه اینها را لگدمال کنیم، هرکسی در هر لباسی باشد، فرصتطلب و چندچهره است. متاسفانه عدهای با این چندچهرگی کارشان در کشور رواج یافت. شما وقتی وارد مردم شوید ممکن است بشنوید که ظاهرت را بساز تا کارت پیش برود. این ظلم از سوی کسانی است که اینگونه مردم را آموزش دادند.
شما در مجلس پیگیر اتهامات دولت گذشته بودهاید و از طرفی به اتهامات آقای قالیباف آشنا هستید؟ به اعتقاد شما این مقولهها چقدر با هم شباهت دارد؟
بگذارید اینگونه پاسخ دهم. این روزها سالگرد شهادت شهید رجایی و باهنر است. شهید رجایی موقع نخستوزیریشان به زنجان آمده بودند. ایشان به استانداری سر زدند. استانداری غذایی تدارک دیده بود که آن زمان مفصل بود. شهید رجایی از استاندار پرسیدند این غذا تحت چه عنوانی فراهم شده است؟ اگر من نخستوزیرم چنین اجازهای به شما ندادهام. ظاهرا آن غذا را فرد دیگری تدارک دیده بود. ایشان گفتند این دیگر عذر بدتر از گناه است و من نمیتوانم این غذا را بخورم. ایشان به سپاه سر میزنند. آنجا میگویند من گرسنه هستم. به ایشان میگویند غذای ما عدس پلوست. ایشان استقبال میکنند و میگویند ما تا دیروز همینها را میخوردیم و الان هم همینها را میخوریم.
حالا واقعیت قضیه این است که وقتی قبح بیتالمال و حقالناس ریخته شد، فرقی بین افراد نیست. وقتی دستور داده میشود فلان زمین فلان بشود، یا به بابک زنجانی راننده اختیار معاملات ارز سپرده شود، فرقی بین افراد نیست، چراکه بههرحال از مسیر خارج شدهایم. خیلیها میتوانند مصداق اینها باشند. بعضی دوستان در مجلس هشتم به من میگفتند تو را میشناسیم در ابتدا این حرفها را بزن و آخرش هرچه خواستی بگو. باور کنید ماکیاولی باید پیش بعضی از مدیران و نمایندگان ما لنگ بیندازد. ماکیاولی قانونمند بود اما برخی مدیران ما نه تنها تفکر ماکیاولیستی دارند که تفکر قانونی هم ندارند. این هم ظلم به دین، نظام، مستضعفین و رهبری است.
*روزنامه همدلي