شروع به كار مجلس دهم با آغاز فعاليت فراكسيون اميد همراه بود. فراكسيوني كه اميدهاي بسياري براي تاثيرگذاري در مسير قانونگذاري و حمايت از دولت در خانه ملت بدان بسته شده بود؛ اما شكست محمدرضا عارف در انتخاب رئیس مجلس، سبب شد كه اين فراكسيون بر خلاف مشي فعالانهاي كه داشت، به فراكسيوني منفعل بدل شود كه در گامهاي بعدي ناهماهنگ و نامنسجم عمل كرد.
به گزارش روز نو، از سوي ديگر، طيف اصولگرا كه در انتخابات هفتم اسفند، شكست سختي از ائتلاف اميد را متحمل شد، ميكوشد با تمركز بر انتخابات دوازدهمين دوره رياستجمهوري، بر شكستهاي قبلي خود سرپوش بگذارد. در اين راستا، تندروها تخريب دولت در يك سال آينده را به بخش مهمي از راهبرد انتخاباتي خود بدل ساختهاند. حتي برخي از آنان عزم جزم كردهاند تا با طرح موضوع «عبور اصلاحطلبان از روحاني» بين دولت تدبير و اميد و جناح اصلاحات كه از حاميان اصلي دولت محسوب ميشود، شكاف بیندازند. سوال اينجاست كه فراكسيون اميد در مجلس، براي خروج از انفعال چه راهبردي را بايد در دستور كار قرار دهد؟ سوال بعدي آن است كه اصلاحطلبان كه شاهد حملات بلاانقطاع مخالفان دولت هستند، چه برنامهاي براي انتخابات سال ۹۶ و حمايت از دولت در برابر هجمهها دارند؟ اين پرسشها را با «داريوش قنبري» فعال سياسي اصلاحطلب در ميان گذاشتيم كه پاسخهاي او به «آرمان» را در ادامه خواهيد خواند.
به نظر ميرسد كه اين روزها فراكسيون اميد حال و روز خوبي ندارد و بيشترين انتقادي كه ميشود، حول محور عدم انسجام و هماهنگي است. شما وضعيت فراكسيون اميد را چطور ارزيابي ميكنيد؟
بعد از انتخابات هيات رئيسه مجلس دهم، فراكسيون اميد دچار نوعي شوك شد و به نظر ميرسد كه در وضعيت انفعالي قرار گرفته است. البته من معتقدم كه اين شرايط موقتي و گذرا خواهد بود و قطعا در آينده نزديك و با توجه به توانايي و پتانسيلي كه اين فراكسيون دارد، شاهد بازسازي تشكيلاتي آن خواهيم بود. مساله مهم ديگري كه درباره فراكسيون اميد حائز اهميت است، اين است كه همه كساني كه با حضور در ليست اميد توانستند به مجلس راه يابند، به فراكسيون اميد نپيوستند. اين نخستين اختلافي بود كه بين اعضا ايجاد شد. موضوع انتخاب رئيس مجلس هم انشقاق ديگري بين اعضاي ائتلاف اميد ايجاد كرد و نيروهاي معتدل اصولگرا كه در جريان انتخابات مجلس دهم با اصلاحطلبان ائتلاف کردند، راه خود را از اصلاحطلبان جدا كردند. جوان بودن اعضاي فراكسيون اميد كه تعداد زيادي از آنان تجربه قانونگذاري را نيز ندارند، در عملكرد نهايي فراكسيون موثر است. با پيشرفت امور مجلس و كسب تجربه توسط اعضاي اين فراكسيون، به زودي شاهد بازيابي هويتي فراكسيون اميد خواهيم بود. محوريت شخصي چون آقاي عارف، ميتواند فراكسيون اميد را به فراكسيوني توانمند بدل كند.
بعد از انتخابات هيات رئيسه، علاوه بر انفعال فراكسيون، شاهد گوشهگيري آقاي عارف بوديم. چه مسئوليتي را براي آقاي عارف متصور هستيد تا بتوانند انسجام بيشتري به فراكسيون اميد ببخشند؟
بعد از انتخابات هيات رئيسه، برخي توقع داشتند كه آقاي عارف در سمتهايي چون رياست كميسيون حاضر شود، اما به عقيده من رهبري فراكسيون اميد بهترين مسئوليت براي اوست. اگر آقاي عارف قصد ميكرد تا در مجلس در مقام رئيس يك كميسيون حاضر شود، كسر شأن ايشان بود. رهبري فراكسيوني كه بيش از يكصد نماينده در آن حضور دارند، كار مهمي است و آقاي عارف با هدايت اين فراكسيون ميتواند نقش تاثيرگذاري در تحولات مجلس و در روند تبديل مطالبات مردم به قانون داشته باشد.
در هفته گذشته شاهد تشكيل هيات رئيسه فراكسيون سوم در مجلس بوديم كه بخشي از آنان با حضور در ليست اميد به مجلس راه يافتند اما در جريان انتخابات رياست مجلس، به آقاي لاريجاني رأي دادند كه ظاهرا سبب اختلافي بين اعضاي فراكسيون شد. آينده رابطه فراكسيون اميد و اعتدال را چگونه ميبينيد؟
فراكسيون اميد بايد مسائل مربوط به انتخاب رئيس مجلس را فراموش كند و همكاريهاي فرافراكسيوني را افزايش دهد تا هويت ائتلاف اميد كه تشكيل شده از اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل بود، در مجلس نيز احيا شود و عزمي تشكيلاتي براي پيشبرد امور شكل گيرد. چرا كه هيچ يك از فراكسيونها به تنهايي نميتوانند اكثريت را داشته باشند. اين ويژگي مجلس دهم است كه اصولگرايان و اصلاحطلبان هر كدام حدود يك سوم كرسيها را به دست آوردند. به همين جهت، فراكسيونها مجبورند كه براي دستيابي به اهدافي كه دارند، به صورت ائتلافي عمل كنند. ضمن اينكه تفكرات حاكم بر فراكسيون سوم كه متشكل از مستقلين و معتدلين است، به فراكسيون اميد نزديكتر است. وابستگي فراكسيون اميد و فراكسيون اعتدال، دو سويه است و هر كدام از اين فراكسيونها، زماني ميتوانند گام بلندي بردارند كه با هم همراه و هم قدم باشند. يكي از وجوه اشتراكي كه اين دو فراكسيون دارند، بحث حمايت از دولت و سياستهاي معقول و منطقي آن است. اين موضوع ميتواند مبناي همكاريهاي دو جانبه فراكسيونهاي اميد و اعتدال باشد. ضمن اينكه من تشكيل فراكسيون اعتدال را در عرض فراكسيون اميد نميبينم و آنها را در مقابل هم تصور نميكنم. نهايتا اين دو فراكسيون ميتوانند در كنار يكديگر هويت ائتلاف اميد را احيا كنند.
بعد از تشكيل فراكسيون اعتدال، شاهد جدا شدن بخشي از اعضاي فراكسيون اميد و پيوستن آنها به فراكسيون سوم بوديم. علت اين امر را چه ميدانيد؟
انفعالي كه در فراكسيون اميد ايجاد شد، موضوعي است كه باعث ايجاد دافعه در اين فراكسيون گرديد و منجر بدان شد كه بخشي از اعضاي فراكسيون اميد به فراكسيون مستقلين بپيوندند. البته شخصا اين انفعال را مقطعي ميدانم. چرا كه فراكسيون اميد جاذبههاي خاص خود را دارد. ضمن اينكه اين فراكسيون داراي پايگاه وسيع مردمي است. فراموش نكنيم كه بسياري از همين نيروهاي معتدلي كه امروز فراكسيون سوم مجلس را تشكيل دادهاند، با حمايت اصلاحطلبان وارد مجلس شدند. چرا كه در فرايند انتخابات، نيروي اصلاحطلبي باقي نمانده بود كه در رقابت با اصولگرايان شركت كند. به همين جهت بود كه اصلاحطلبان به سمت حمايت از نيروهاي معتدل پيش رفتند. نيروهاي معتدلي هم كه با ليست اميد به مجلس راه يافتند، قطعا انتخابات بعدي را مدنظر قرار خواهند داد. آنها ميدانند كه به حمايت اصلاحطلبان نياز دارند و حمايت و همكاري خود را با فراكسيون اميد قطع نخواهند كرد.
عبور اصلاحطلبان از آقاي روحاني، موضوعي است كه مخالفان دولت و اصلاح طلبان آرزوي آن را دارند. استراتژي اصلاحات را در سال ۹۶ چگونه ميبينيد؟
معتقدم كه اصلاحطلبان با رضايت كامل از آقاي روحاني در انتخابات سال آينده حمايت ميكنند. مسائلي كه بين اصلاحطلبان و دولت وجود دارد، معطوف به شخص آقاي روحاني نيست بلكه با بعضي از افراد درون دولت است كه چارچوبهاي اصلاحطلبي را مدنظر نداشته و به پايگاه اجتماعي دولت بيتوجهاند. از اين لحاظ انتقاداتي به برخي از افراد كابينه وارد است كه البته شخص آقاي روحاني هم همين ديدگاه را دارد. اگر اصلاحطلبان مسائل و مشكلاتي با كابينه دارند، منحصر به برخي از افراد درون دولت است و در مجموع، جناح اصلاحات هيچ زاويهاي با آقاي رئيسجمهور ندارند. ايشان به بهترين وجه، افكار و انديشههاي اصلاحطلبانه دارند. هرچند آقاي روحاني هيچ گاه صراحتا خود را اصلاحطلب معرفي نكرده، اما در مجموع به پايگاه حمايتي خود كه جناح اصلاحطلب و ميانه رو است، توجه كافي و وافي دارد و شخصا تلاش ميكند تا در جهت تحقق شعارها و وعدههايي كه داده است، گام بردارد. آقاي روحاني تا امروز هم نشان داده كه اهل سازش نيست و از اين لحاظ، برنامهها و افكار ايشان مورد تاييد و حمايت اصلاحطلبان است. ترديدي نيست كه آقاي روحاني تنها گزينه اصلاحطلبان در انتخابات سال ۹۶ است كه جبهه اصلاحات با رضايت حداكثري از او حمايت خواهد كرد. انتقادات اصلاحطلبان هم نه به شخص رئيسجمهور بلكه به برخي از اعضاي كابينه است. معتقد هستم كه آقاي روحاني بعد از پيروزي در انتخابات سال ۹۶ تغييراتي در كابينه دوازدهم ايجاد خواهد كرد و به سمت استفاده از كساني ميرود كه به افكار و برنامههاي او اعتماد كافي داشته و به قدر كفايت به آن افكار و برنامهها نزديك باشند.
وضعيت اردوگاه اصولگرايان را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اصولگرايان تحت تاثير شكست در دو انتخابات سال ۹۲ و سال ۹۴ قرار گرفتهاند. با توجه به اختلافات دروني كه ميان اين جناح وجود دارد، تا حدود زيادي در دام بحران وحدت گرفتار شدهاند. بحران فقدان پايگاه اجتماعي و عدم محبوبيت، موضوع ديگري است كه گريبان اين طيف سياسي را گرفته است. چرا كه اين جناح تمام قد از برنامههاي دولت های نهم و دهم حمايت كرد و در نهايت هم شاهد بوديم كه چه صدمات و لطماتي به كشور وارد آوردند. اين حمايتها كه فاقد ريشه مردمي بود، زمينهساز آن شد كه مردم جناح اصولگرا را در خساراتي كه دولت احمدينژاد به كشور وارد ساخت، شريك بدانند. به همين دليل شاهد بوديم كه پايگاه مردمي اين جناح در دو انتخابات گذشته، به شكل محسوس و قابل توجهي از بين رفت. سياستهاي آن دولت در دو عرصه سياست داخلي و سياست خارجي، آن چنان مخرب بود كه به عنوان نمونه، سياست داخلي را به فضايي كاملا امنيتي بدل كرد و آزاديهاي عمومي را از مردم سلب كرد. اين چالش بزرگي است كه به جهت حمايت از سياستهاي احمدينژاد براي اصولگرايان حادث شده است. بديهي است كه اصولگرايان به سادگي نميتوانند وضعيت فعلي را اصلاح كنند. نكته اينجاست كه آنها هيچ برنامه مدوني هم براي اصلاح وضعيت خود ندارند و تنها كاري كه در شرايط فعلي از دست آنها ساخته است، حمله به دولت است. تندروها در جهت تخريب دولت كار ميكنند. اين تخریب ها هم تنها با اين هدف پيگيري ميشود كه از محبوبيت بالاي آقاي روحاني در جامعه كم كنند. در حال حاضر هم شاهد هيچ گونه برنامهريزي در جبهه اصولگرايي براي جبران گذشته و ترميم پايگاههاي اجتماعي آنها نيستيم. در چنين وضعيتي، اين امكان را نميبينم كه اصولگرايان بتوانند به عرصه انتخابات رياستجمهوري ورود تاثيرگذاري داشته باشند.
فكر ميكنيد كه اين طيف چهره توانمندي دارد كه ياراي رقابت با آقاي روحاني را داشته باشد؟
بعيد ميدانم. چهرههاي مطرح اصولگرايان آن قدر عاقل هستند كه وارد رقابت انتخابات رياستجمهوري سال آينده نشوند. ضمن اينكه از چهرههاي شناخته شده آنها كسي را نميشناسم كه توان و قدرت رقابت با رئيس دولت تدبير و اميد را داشته باشد. چهرههاي اصولگرا وزن خود را ميدانند و در انتخاباتهاي گذشته ميزان رأي و پايگاه اجتماعي خود را سنجيدهاند. اختلافات دروني جناح اصولگرا هم موضوع ديگري است كه اصولگرايان هنوز نتوانستهاند نسبت به رفع آنها اقدام كنند و چهرههاي خاص آنها كه بتوانند اين اختلافات را مديريت كنند نيز چنين امكاني را ندارند. در مجموع، اصولگرايان تندرو فعلا برنامه تخريب دولت را به پيش ميبرند. آنها سعي خواهند كرد كه با يك كانديدا وارد عرصه انتخابات شوند و ميكوشند به جهت فقدان پايگاه اجتماعي از تعدد كانديداها جلوگيري كنند اما شكافهاي عميقي كه بين اصولگرايان وجود دارد، مانع از چنين وحدتي خواهد شد و حتي با وجود يك كانديدا هم اصولگرايان شانسي در مقابل آقاي روحاني براي پيروزي در سال آينده نخواهند داشت.
کـــــاندیداتـــــوری احمدينژاد در انتخابات رياستجمهوري دوازدهم تا چه اندازه محتمل است؟
درباره کاندیداتوری احمدينژاد اختلاف نظرهاي زيادي بين اصولگرايان وجود دارد و اين اختلافات به حدي است كه آنها نميتوانند به راحتي از او حمايت كنند. چرا كه هم احمدينژاد از اصولگرايان فاصله گرفته است و هم آنها از احمدينژاد! اگر اصولگرايان بخواهند براي يك دوره ديگر از احمدينژاد حمايت كنند، تمام چارچوبهاي اصولگرايانه آنها زير سوال خواهد رفت.