پرسید در انتخابات سال ۹۶ از کدام کاندیدا حمایت میکنید؛ چهره حق به جانبی گرفت و پاسخ داد که معلوم است دیگر، کاندیدای مورد حمایت ما روحانی است! با تعجب گفت: مگر ۳ سال در مسیر سنگاندازی برای برنامههای او و دولتش تلاش نکردید، پس چه شد که امروز بر طبل حمایت از او میکوبید؟ خنده معناداری کرد و گفت که «این هم یک سنگ دیگر در مسیر روحانی است!» اما این اصل ماجرا نبود؛ چرا که برکسی پوشیده نیست که اصولگرایان برای ادامه حیات سیاسی خود راهی جز حمایت از روحانی ندارند؛ چرا که در صورت شکست در انتخابات ۹۶ باید فکر حضور در قدرت را سالهای سال از ذهن خود خارج کنند، زیرا با این ناکامی اعتماد حامیانشان به آنها خدشهدار میشود که ترمیم آن با توجه به عملکرد دلواپسانی که مستاجر اردوگاه اصولگرایان هستند، به سادگی و در زمان کوتاه میسر نخواهد بود.
به گزارش روز نو، بنابراین رمز بقای اصولگرایان جز حمایت از روحانی در انتخابات ۹۶ نیست. اما حمایت از روحانی تنها منحصر به طیف سنتی و باتجربه اصولگرایان نیست، بلکه دلواپسان نیز که متوجه نزدیک بودن پایان مدت اجارهنشینی خود در اردوگاه اصولگرایی شدهاند، به هر نحوی سعی میکنند مواضع خود را همرنگ با طیف سنتی و بدنه اصلی اصولگرایی نشان دهند.
رای دلواپسان ، روحانی است!
چند روز است که پرونده جدیدی از تاریکخانه دلواپسان به روی میز آمده است؛ پرونده انتقادات تند از احمدینژاد و کوبیدن بر طبل حمایت از روحانی! هدف آنها کاستن از اعتماد حامیان روحانی نسبت به او است و چنین القا میکنند رئیسجمهور یازدهم توانسته انتظارات دلواپسان را برآورده کند و بنابراین به رسم قدرشناسی از او حمایت میکنند و دیگر اینکه آنها به پیروزی روحانی در سال ۹۶ آگاه هستند، بنابراین میخواهند با این پیروزی منتی بر سر او بگذارند و چنین وانمود کنند که اگر حمایت آنها نبود، پیروزی او در انتخابات میسر نمیشد! اما زهی خیال باطل که جامعه بهخوبی از نیات آنها باخبر است و اجازه چنین فرصتطلبیهایی را به دلواپسان نخواهد داد.
رسایی هم منتقد احمدینژاد شد
اما همه ماجرا به اینجا ختم نمیشود! حمید رسایی کیست؟ کمتر کسی است که نداند او از حامیان دوآتشه احمدینژاد بوده و هست. تا چندروز پیش در کانال تلگرامی خود به مدح او و هجمه به مخالفان و منتقدانش میپرداخت، اما او را چه شده که دیروز در کانال تلگرامی خود به نقد سخنرانی احمدینژاد پرداخته و درباره بخشی از اظهارات او مبنی بر اینکه «اصل مردم هستند، حاکمان باید مردم را لحاظ کنند. بدون رضایت و خواست مردم و اراده ملتها هر حکومتی فاقد مشروعیت است» نوشته است که«در اینکه مردم اصل هستند، و حاکمان بدون رضایت مردم نمیتوانند حکومت کنند، تردیدی نیست. اما به گفته آقای احمدینژاد، اینکه قبول و پذیرش مردم، لازمه مشروعيت هر حکومتی است، قطعا این طور نیست.»
کیهاننویسان هم وارد گود شدند!
محمد ایمانی یادداشتنویس کیهان هم که خود معترف به حمایت از احمدینژاد بوده است، در کانال تلگرامی خود درباره حضور مجدد احمدینژاد در انتخابات ۹۶ نوشته است:« آقای احمدینژاد در بحبوحه بیداری اسلامی فرستادگان ویژهای در تراز بقایی و... را به دربار دیکتاتورهای یمن و اردن فرستاد، اما حاضر نشد از مقاومت اسد در مقابل جنگ نیابتی آمریکا و اسرائیل حمایت کند، یا هیاتی به دمشق بفرستد، با وجود اینکه از او خواسته شد. حال ایشان چگونه در یادواره شهدای مدافع حرم حضرت زینب(س) در آمل شرکت میکند.؟آیا او ۳-۴ سال پیش نمیدانست جنگ سوریه نبرد دفاع ازحرم است؟» ایمانی به موضوع اقتصاد در دولت احمدینژاد هم پرداخته است و به آن انتقادات تندی کرده است، چنانکه نوشته است:«حتی اگر وضع ما وضعیت شعب بود که نبود، آیا قرار است دولت محتمل آقای احمدینژاد مجددا محور عملیاتی اقتصاد را به حال خود رها کند و مشغول بازیهای سیاسی و یا وعدههای نامعقول نظیر یارانه ۲۵۰ هزار تومانی ازدم برای همه! شود؟ دامن زدن به شلختگیهای مدیریتی و دلمشغولی بیحد برای چگونگی رئیسجمهور ساختن از آقای مشایی همان تنگه احدی بود که موجب شد مفسدانی نظیر بابک زنجانی و خسروی مجال سوءاستفاده پیدا کنند و فرصت برای زباندرازی و غواصی برخی امالفسادهای دولت سازندگی و اصلاحات تا به امروز فراهم شود.»
در نهایت!
در نهایت بر کسی پوشیده نیست این چرخش ۱۸۰درجهای از حامی به منتقد احمدینژاد نمیتواند بیدلیل باشد و سادهانگارانه است که زمان یکسان این چرخش را طبیعی تصور کرد.آنها به این موضوع واقف هستند که پایان انتخابات ۹۶ آغاز خانهبدوشی آنها و در دست داشتن حکم تخلیه اردوگاه اصولگرایی است. پس اینگونه سعی دارند حرکت خود را در راستای حرکت اصولگرایان اصیل نشان دهند تا شاید سکونت آنها برای مدتی هر چند کوتاه تمدید شود!