امروز تنها ماندن يك نام كافي نيست، اصلاحات به مفهوم واقعي نياز به همت و دور انديشي بسيار بالايي براي تحقق اهداف و مسير اصلي خود دارد. نبايد فراموش كرد آنچه بدنه اجتماعي اين جريان را به اصلاحات پيوند مي‌دهد، زنده نگاه داشتن ماهيت اصلاح‌طلبي نه تنها در نام و برچسب حزبي و جرياني بلكه در عمل است. از سويي اگرچه برخي از اصلاح‌طلبان آن چنان اسير قدرت شدند كه امروز از مسير و هدف اصلاح‌طلبي دور ماندند، اما در مقابل اصلاح‌طلباني هستند كه مي‌توانستند گام‌هاي اثرگذاري براي جامعه بردارند و همان طور كه پيش بيني مي‌شد نتوانستند از فيلتر شوراي نگهبان عبور كنند. بر اين اساس اصلاحات براي تحقق اهداف اصلاح‌طلبي ناگزير وارد ائتلاف‌هايي شد كه بتواند ماهيت و هويت اصلاح‌طلبي را در عمل حفظ نگاه دارد. اما آنچه كه مي‌توان از شواهد امر دريافت اين است كه ورود ساير جريان‌ها نه‌تنها تاكنون نتوانسته كمكي به فراكسيون اميد كند بلكه قطعا اين انفعال و عدم آينده نگري به تدريج به يك فرايند ياس‌آوري در جامعه مبدل خواهد شد. بنابراين در اين ميان يكي از بزرگ‌ترين چالش‌های فراكسيون اميد اين است که افرادي كه در قدرت نبودند و تاكنون كار تشكيلاتي انجام ندادند، به اين جريان در مجلس پيوستند. آنها نام اصلاح‌طلبي را با خود يدك مي‌كشند، درحالي كه نمي‌توان با اطمينان گفت برخي از آنها تا چه اندازه حتي به مساله اصلاح‌طلبي در جـــــامعه اعتقاد دارند! بـــدين‌ترتيب در انتخــــــابات ســـال۹۶ هـــم اصلاح‌طلبــــان به طور قطع باز هم وارد ائتـلاف با جريــــان‌های ديگر خواهند شد، براي اينكه بتوانند روحاني را به عنوان گزينه نهايي در انتخابات حفظ کنند و او را در پاستور نگه دارند، بنابراين ائتلاف با جريان‌ها و گروه‌هايي كه حتي ذره‌اي به عملكرد تشكيلاتي، تغيير و اصلاح مسائل در جامعه اعتقاد ندارند، مي‌تواند براي ماهيت اصلاح‌طلبي و ادامه حياتش خطرناك باشد. به هر روي مي‌توان براي تداوم جريان اصلاح‌طلبي كه نياز واقعي جامعه ايران است، راه صحيح را انتخاب كرد. از سويي با وجود انتقادهاي بسيار زيادي كه نسبت به اصلاحات و ائتلاف آن با جريان‌هاي ديگر به مفهوم كلي آن درفراكسيون اميد از سوي بدنه اجتماعي اصلاحات وجود دارد، اما باز هم نمي‌توان به نيمه خالي ليوان نگريست و آن را مبنا قرار داد، زيرا همچنان بايد اميدوار بود كه با وجود عدم سابقه تشكيلاتي وعملكرد پارلماني برخي از اعضاي آن، باز هم اين فراكسيون در مسير توسعه سياسي، آزادي‌هاي مدني، حاكميت قانون، بازگرداندن اقتدار مجلس و ساير مطالبات عمومي گام‌هاي لازم را بردارد. بنابراين ماندن و بودن اصلاحات يا تدوام حيات اين جريان به مفهوم واقعي به آزادي عمل و گفتار آنها بستگي دارد. از سويي زماني اصلاح‌طلبان مي‌توانند در جامعه اثر گذار باشند كه تحليل درستي از فضاي بين‌المللي، سياسي و ساير مسائل در داخل داشته باشند. از اين رو اصلاح‌طلبان بايد واقع بينانه تر رفتار و از شعارهاي تند پرهيز كنند. شعارها و وعده‌هايي كه امكان تحقق آن در كشور چندان آسان نيست، عدم تحقق آن افكار عمومي را دلسرد مي‌كند. گرچه بسياري از وعده‌هاي داده شده از مطالبات اصلي ملت ايران است. اما بايد در شعار و وعده به مردم شرايط كشور در نظر گرفته شود. واقعي بيني، پرهيز از تندروي و دور انديشي چشم‌انداز روشني براي اصلاحات به ارمغان مي‌آورد. به همين علت رهبران اصلاحات بايد در كنار اصلاح‌طلبان بوده و همواره خود را به رعايت قواعد بازي موظف بدانند.
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
