طی بیش از سه سال گذشته، جناح منتقد روحانی، همه ترفندهای به کار گرفته شده از سوی آنان را بلااثر باقی گذاشته و حتی با رواج زمزمه های«تک دورهای بودن روحانی!» نیز نتوانستند شکاف و خللی بین حسن روحانی و اصلاحطلبان به وجود آورند
به گزارش روز نو، این که:«حسن روحانی تنها رئیس جمهوری است که بدنه اجتماعی ندارد!» را کسی گفته است که به واسطه نداشتن همین«بدنه اجتماعی» مجبور شد وداعی تلخ با صندلی سبز بهارستان داشته باشد و نه تنها او که بسیاری از همفکران او نیز به دلیل عدم برخورداری از حمایتی تعیین کننده که از سوی«بدنه اجتماعی» باید حاصل میشد عملا برای مدت چهارسال از گردونه سیاسی- اجتماعی خارج شده به این میاندیشند که به راستی بدون داشتن یک حامی محکم و خلل ناپذیر به نام«بدنه اجتماعی»، چگونه میتوان به دنیای سیاست بازگشت؟
حمیدرسایی را باید از سرشناس ترین حذفشدههای مجلس دهم به شمار آورد که در نبردی کاملا یک طرفه! (یعنی بخشی از شکست 30 به صفر) مجبور به ترک صحنه شد و جای خود را به آن دست از چهرهها و شخصیتهایی داد که توانسته بودند به روشی منطقی، اعتماد عمومی را به خود جلب کنند و«بدنه اجتماعی» را با خود همراه. با دقت در فحوای کلام رسایی به بسیاری از چرایی برخی رفتارها و واکنشها میتوان پی برد، واکنشهایی که در ظاهر اگرچه رنگ و بوی دعواهای سیاسی میدهد اما در عمل، فوران بغض فروخوردهای است که از خرداد 1392 برجای مانده.
اصولگرایان عارف را هرگز نخواهند بخشید؟!
اصولگرایان در برههای از زمان و با سرخوشی فراوان از دوران هشت سالهای که ترکتازیها کرده بودند، با چندین چهره قدم به میدان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نهادند، در این رویارویی کاملا نابرابر! هم مدل مشابه احمدی نژاد روکرده بودند هم چهرههایی که گمان میکردند مردم آنان را به آسانی تا پاستور همراهی خواهند کرد اما مسئلهای به نام حمایت«بدنه اجتماعی» به عنوان«پاشنه آشیل» باعث شد تا پایان احمدی نژاد به منزله پایان حضور اصولگرایان در قوه اجرایی قلمداد شود. اگرچه اصولگرایان با ائتلاف1+2 هیچ گزینهای به جز پیروزی برای خود متصور نبودند؛ تنها گزینه اصلاحطلبان با رعایت اخلاق محوری و آینده نگری در لحظهای باید آن «تصمیم کبری» اخذ میشد، اندیشمندانه از عرصه انتخابات کنار رفت تا با یک جا به جایی آنی در جامعه، آن بخش از«بدنه اجتماعی»که آمادگی کامل برای حمایت همه جانبه از عارف را در خود به وجود آورده بودند پشت سر روحانی قرار گیرند و او را به آسانی بر دیگر رقبا به پیروزی رسانند. حال اگر اصولگرایان تا انتهای رویارویی نیروهای«چپ اصلاحطلب» و«راست اصولگرا»به خود اجازه نبخشیدن عارف را بدهند محق و مستحق هستند و باید آنان را درک کرد.
آیا روحانی تنها رئیس جمهوری است که
بدنه اجتماعی ندارد؟
«بدنه اجتماعی» نداشتن حسن روحانی اگرچه در ظاهر بخشی از تحلیل سیاست روز جامعه داخلی به شمار میآید اما باید آن را به عنوان«اسم رمزی» تعیین کننده به شمار آورد زیرا طی بیش از سه سال گذشته، جناح منتقد روحانی، خاصه دلواپسان منتقد همه سیاستهای اتخاذ شده از سوی رئیس دولت یازدهم، همه ترفندهای به کار گرفته شده از سوی آنان بلااثر باقی مانده و حتی با رواج زمزمه های
«تک دورهای بودن روحانی!» نیز نتوانستند شکاف و خللی بین حسن روحانی و اصلاحطلبان به وجود آورند. حال با بازخوانی دوباره و چندباره سخنان حمید رسایی که از شناخته شدهترین دلواپسان بازمانده از مجلس دهم به شمار میآید میتوان فهمید که بغض فروخوردهای که اصولگرایان از لحظه اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری 92 آن را بر دوش گرفتند و در هنگامه انتخابات مجلس دهم بر شدت و سنگینی آن افزوده شد تنها با ایجاد شکاف و فاصله بین اصلاحطلبان و دولت حسن روحامی و شخص رئیس دولت یازدهم آرام خواهد گرفت و فرو خواهد نشست زیرا به تعبیر رسایی اگر حسن روحانی را تنها رئیس جمهور فاقد«بدنه اجتماعی» به شمار آوریم! اصلاحطلبان از سوی مقابل تنها جریان سیاسی کشور هستند که همیشه و همواره پای حمایت و همراهی خود خواهند ایستاد.
آدرس حمید رسایی کاملا سر راست است زیرا با زبان بی زبانی میخواهد این تئوری را منتقل کند که راه مقابله با دولت تدبیر امید و تنها مسیر به بن کشانیدن همه برنامههای انتخاباتی حسن روحانی در جداکردن «بدنه اجتماعی» حامی وی خلاصه میشود به تعبیری ساده تر حمید رسایی به گروه هدف خود این پیغام را ارسال کرده است که به جای ایجاد مانع بر سر راه حسن روحانی به این مسئله مهم بیندیشید که چگونه میتوان اصلاحطلبان را از اطراف رئیس دولت فعلی پراکنده کرد.
بخشهایی از دولت از این «بدنه اجتماعی»
غافل شده اند!
فارغ از چرایی فاقد«بدنه اجتماعی»دانستن حسن روحانی از سوی حمید رسایی ـ که بر همگان آشکار است ـ با مرور حوادث و رخدادها، عزل و نصب ها، موضع گیریها و نیز برخی سوء رفتارهایی که اوج آن را در هنگامه انتخاب هیئت رئیسه مجلس دهم شاهد بودیم چنین به نظر میرسد که بخشهایی از دولت تدبیر و امید که دچار غروری کاذب و اعتماد به نفسی کاذب تر شده اند! با فراموشی آن«بدنه اجتماعی» حامی که اجازه داد هم اینک تدبیر و امید با تمام بی زاد و توش بودن! بر مسند امور تکیه زند چنین خیالی در ذهن بپرورانند که با نزدیک شدن به جناح مقابل اصلاحطلبان! خواهند توانست همچنان در محوطه سرسبز پاستور قدم بزنند و همچنان در مهمترین امور اجرایی کشور سهم و نقشی داشته باشند غافل از این که این سوء رفتار و این غرور و اعتماد به نفس کاذب ممکن است در بزنگاههای پیش روی آنان را دچار دردسرهایی اساسی کند.
اگر بر این مهم اصرار داریم که اصولگرایان در فقره شکست در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و انتخابات مجلس دهم هرگز عارف را نخواهند بخشید باید اذعان به این مهم داشته باشیم که اصلاحطلبان و حامیان واقعی لیست امید نیز هرگز برخی دخالتهای پیدا و پنهانی که توانست کفه ترازوی مجلس را به سوی لاریجانی ـ که دست بر قضا مورد حمایت لیست امید نیز بود!ـ سنگین تر نماید را از یاد نخواهند برد! دخالتهای پیدا و پنهانی که از رایزنیهای نرم شروع شد و تا ارائه سخنرانی و حتی تماس مستقیم برقرار کردن با برخی نمایندگان نیز پیش رفت.
هر دو سوی ماجرا یعنی اصولگرایان و نیروهای نزدیک به حسن روحانی قطعا باید بر این عبارت که حسن روحانی تنها رئیس جمهوری است که فاقد«بدنه اجتماعی» است دقت کافی داشته باشند. اصولگرایان از این جهت که اهداف بعدی خود را بشناسند و نیروهای نزدیک به حسن روحانی از این حیث که چندان به برخی جایگاههای و اقبالهای فعلی غره نشوند و از یاد نبرند که اگر از حمایتهایی برخوردار هستند منشا و بنیان آن به همان اتفاقات ریاست جمهوری 92 باز میگردد حال اگر همچنان اصرار بر این مسئله دارند که راهنمای چپ بزنند اما به راست بپیچند قطعا عواقب رفتارهای خود را از پیش پذیرفته اند!!!
آفتاب يزد