رویای کردهای عراق چطور بر باد رفت؟ | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۲
کد خبر: ۱۸۱۶۱۸
تاریخ انتشار: ۱۸:۱۰ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۴
در شمال عراق، شکست ارتش عراق به وسیلۀ داعش در سال 2014، به حکومت اقلیم کردستان امکان داد تا کنترل ناحیه‌ای را که مدتها با بغداد بر سر آن اختلاف داشت در دست بگیرد و 40 درصد به نواحی تحت کنترلش اضافه کند. اما در ترکیه، این کردها هستند که در تقابلی تازه با دولت ترکیه بازنده هستند. تقابلی که ریشه‌های آن را بایستی در سوریه جست.
 
دوران حاضر، زمان خوبی برای اقلیت بودن در خاورمیانه نیست. اگر چه کردها امروز در عراق و سوریه قدرتمند هستند، اما همچنان یک اقلیت هستند و در مقابل تغییر در سیاستها آسیب‌پذیر باقی می‌مانند. آنها بلایی را که طی 18 ماه گذشته بر سر ایزدی‌ها و مسیحیان آمد را دیده‌اند و می‌دانند که در منطقه‌ای که نسل کشی در آن عادی باشد، این اتفاق ممکن است برای آنها نیز رخ دهد.
 
یوحنا تویاما، یکی از رهبران جامعۀ مسیحیان شهر قاراقوش در نزدیکی موصل، نگاه تلخی نسبت به آیندۀ جوامع اقلیت دارد: "اکثریتها همۀ ما را خواهند خورد."
 
خط مقدم جنگ با داعش، همچنان تنها چهل دقیقه رانندگی با اربیل، پایتخت کردستان عراق فاصله دارد، اما ترس از این که داعشی‌ها بتوانند به این شهر نزدیک شوند، تا حدود زیادی برطرف شده است. اما ظهور داعش که در نیمۀ دوم 2014، به اوج رسید تنها یکی از عناصر موثر در بحرانی است که اقلیم کردستان با آن دست به گریبان است. اقلیمی که در آستانۀ یک فاجعۀ اقتصادی قرار گرفته است.
 
اربیل و سلیمانیه، بزرگترین شهر شرق کردستان، پر هستند از پروژه‌های ساختمانی نیمه‌کاره. حتی وقتی که هتلهای و مجتمع‌های تجاری تکمیل می‌شوند هم بیشتر خالی می‌مانند و نمادی می‌شوند از تلاش شکست‌خوردۀ حکومت اقلیم کردستان برای بدل شدن به یک کشور نفتی نظیر دوبی یا کویت.
 
این رویا تلاشی جاه‌طلبانه بود که برمبنای بالا ماندن قیمت نفت شکل گرفته بود و هدفش این بود که اقلیم کردستان را بدل به یک حکومت نفتی کند که بتواند مستقل از بغداد عمل کند. سه سال پیش در اوج رونق بازار نفت و زمانی که هیئتهای تجاری خارجی هتلهای لوکس کردستان عراق را پر کرده بودند، کردهای واقعگراتر از عدم وجود بیمارستانهای خوب و فقدان مدارس برای بچه‌ها شکایت داشتند.
 
اما فروپاشی این رویا، هزینۀ سنگینی برای کردها داشته است. همه‌ چیز به نفت بشکه‌ای بالای صد دلار وابسته بود، اما حالا حکومت اقلیم کردستان قادر است که نفتش را بشکه‌ای تنها 21 دلار بفروشد که تنها کفاف یک سوم مخارجش را می‌دهد. حدود 740000 نفر تحت استخدام دولت هستند و از این میان تنها اندکی در مدت 6 ماه گذشته حقوق کامل دریافت کرده‌اند؛ بسیاری اصلاً حقوق نگرفته‌اند.

برخی از کردها همواره نسبت به رویای بدل شدن کردستان به یک کشور نفتی بدبین بوده‌اند و استدلال می‌کنند که بدین ترتیب سیستمی ایجاد خواهد شد که در آن مردم بدون انجام کار چندانی، کمی از درآمد نفت را می‌گیرند و از سوی دیگر حاکمان مجوزی برای لفت و لیس دریافت می‌کنند. 

پس از سقوط صدام حسین در سال 2003، حکومت اقیلم کردستان خود را به عنوان "عراقی دیگر" تبلیغ می‌کرد که قرار بود به شکلی متفاوت و کارآمدتر نسبت به دولت فاسد و ناکارآمد بغداد اداره شود. اما آنچه در واقع روی داد، شباهت سیستم سیاسی و اقتصادی این دو را نشان می‌دهد. هر دو رهبرانی مستبد دارند که در تلاشند قدرت را از طریق کنترل عایدات نفت در دست خود متمرکز کنند.
 
نفت همچون تریاک است و رویاهای خطرناکی را پدید می‌آورد که حالا کردها در حال بیدار شدن از آن هستند، اما عوارض ترک دردناک و بعضاً مرگبار است. دیدن مراسم ختم کسانی که ناامید از دریافت حقوق و از دست دادن پس‌اندازهایشان، به امید رفتن به اروپا، به آب دریای اژه زده‌اند، به صحنه‌ای تکراری بدل شده است. جدای از نفت، حکومت اقلیم کردستان تولیدات اندکی دارد و تقریباً تمامی کالاهای موجود در بازار از ترکیه و ایران می‌آیند. کردها خود اذعان دارند که دیگر حتی گوجه را هم خودشان تولید نمی‌کنند.

 فلاح شکرام، که سازمان مردم‌نهادی که در جهت تقویت حقوق بشر و جامعۀ مدنی تلاش می‌کند را اداره می‌کند، می‌گوید: "از سال 2003، همۀ روستاها از سکنه خالی شده است، چرا که مردم می‌دانستند که می‌توانند بیایند و مشاغل دولتی‌ای بگیرند که بدون انجام کار چندانی پول خوبی بگیرند." او یکی از بازماندگان حملۀ شیمیایی نیروهای صدام به شهر حلبچه در سال 1988 است. حمله‌ای نزدیک به 5000 کشته برجای گذاشت. او به یاد دارد که در 14 سالگی به همراه برادر و خواهر کوچکش به کوههای اطراف حلبچه گریختند تا در غار پنهان شوند؛ وی می‌گوید: "ما از در که بیرون آمدیم به سمتی دویدیم و زنده مانید، اما همسایۀ دیوار به دیوارمان به همراه همسر و ده فرزندش به سمت دیگری دویدند و گاز همۀشان را کشت."
 
آقای شکرام از تاثیر مخرب درآمد نفتی و کمکهای مالی بیش از حد بر جامعۀ کردستان که نتواسته از آن به صورت سازنده استفاده کند، ناراحت است. او مرکز درمانی حلبچه را مثال می‌زند. یک ساختمان نوساز بزرگ در حلبچه که بنا بود هزاران نفر بیماران شیمیایی را درمان کند و پول ساخت آن را ژاپن داده بود. 

او می‌گوید که کار ساخت این مرکز سه سال پیش به پایان رسید، اما خالی است و هرگز مورد استفاده قرار نگرفته است، چرا که پولی برای کارکنان و تجهیزات وجود ندارد. او می‌افزاید که سازمان مردم‌نهادش فقط به دلیل کوچک بودن پروژه‌اش، به سختی بودجۀ لازم برای راه اندازی یک ایستگاه رادیویی کوچک برای آوارگان و پناهندگان را دریافت کند.
 
در ایستگاه رادیویی در حلبچه، زنان کرد و عرب می‌گویند که "اینجا تنها جایی است که می‌‌توانیم آزادانه نفس بکشیم." هانین حسن، زن عرب جوانی که دو سال پیش فلوجه را ترک کرد، می‌گوید که زمانی که خود و خانواده‌اش مجبور به فرار از دست داعش شدند، در دانشگاه بغداد پذیرفته شده بود. او می‌گوید: "اینجا زنان مورد احترام هستند، اما در فلوجه وضعیت ما وحشتناک بود." او می‌افزاید که کار در رادیو، "تجربه‌ای غنی" برای اوست.
 
اما لیلا احمد، یک کرد از حساکۀ سوریه، می‌گوید که خانواده‌اش از درگیری‌ها فرار کرده‌اند، اما وضعیت زنان در حلبچه، شهری که به محافظه‌کاری مشهور است، در مقایسه با سوریه اصلاً باب میل او نیست. او می‌گوید: "ما آنجا از نظر پوشش و امکان خروج از منزل آزادی بیشتری داشتیم."
 
رهبران حکومت اقلیم کردستان را به خاطر اتکای بیش از حدشان بر درآمدهای نفتی و روابط خوب با بغداد و حساب کردنشان بر بالا ماندن قیمت باید سرزنش کرد. اما آنها نیز همچون دیگران نمی‌توانستند ظهور داعش را پیش بینی کنند. در حال حاضر، کردهای عراق به خاطر نیاز دیگر قدرتها به آنها به عنوان متحدی در برابر داعش، از لحاظ سیاسی و نظامی قوی هستند، اما این شرایط پایدار نخواهد بود.
 
کردها همچون بسیاری پیش از آنها در حال رسیدن به این نتیجه هستند که نفت نعمتی مسموم است که منجر به ایجاد دولت، اقتصاد و جامعه‌ای فشل می‌شود که وقتی عواید نفت تمام شود، همه چیز در آن از کار می‌افتد.
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز