انقلاب اسلامی در شرایطی تحقق یافت كه راهكارهاي قانوني، منطقي، خرد ورز ومبتني بر كنش عوامل و عناصر درگير در عرصه سياست قادر به پيگيري مطالبات و درخواستهاي خود نبودند. به تعبيري ديگرامكان جابهجايي اجتماعي، انتقال لايههاي مختلف اجتماعي، استفاده از فرصتهاي برابر و بيعدالتي اجتماعي در جامعه وجود نداشت. برخي از جامعهشناسان و تئوريپردازان انقلابي از جمله تروتسكي به عنوان يكي از فعالان انقلاب روسيه و مولف كتاب «تاريخ انقلاب روسيه» معتقد است فقر گسترده سبب بروز انقلاب میشود. در برابر اين ديدگاه معتقدان ليبرال و متعلق به اردوگاه جهان سرمايهداري قرار دارند. در ديدگاه ليبرالیستها متفكراني از جمله برينگتون مور، شارون ون استون و ساموئل هانتينگتون بر اين باورند که انقلاب در جوامعي رخ ميدهند كه از يك تلاش براي انجام توسعه برخوردار باشند. به زبان سادهتر هرگاه توازن و انداموار نامناسب درامر توسعه جامعه تحقق پيدا كند در حالي كه همه نشانهها گوياي بهبودي در شرايط اقتصادي است در آن جوامع انقلاب اتفاق ميافتد. در تحليلی بدبينانه نويسندگاني از جمله كرين برينتون در كتاب «كالبدشكافي چهار انقلاب»، انقلاب را به ميكروبی شبيه ميكند و وقوع انقلاب را تنها در جوامع ناسالم محقق ميداند. برينتون معتقد است اساسا جوامع در انقلابها چيزي كه از دست ميدهند خيلي بيشتر از چيزي كه به دست ميآورند. فارغ از اين تحليل سه گانه درباره چرايي و چگونگي وقوع انقلاب بايد اذعان داشت انقلاب اسلامي ايران يكي از شگفتانگيزترين و درخشانترين كنشهاي اجتماعي در تاريخ بشر است. بدون ترديد انقلاب ايران يكي از بزرگترين انقلابها در قرن بيستم است كه تمام موجبات انقلاب سياسي و اجتماعي باشكوه را در بر ميگيرد. نخست انقلاب اسلامي ايران پاسخي در برابر امتداد سياسي، كودتاي سياسي 28مرداد 1332كشور را در بر گرفت. رژيم پهلوي با فقدان دو سطح از مشروعيت روبهرو بود. نخست بسياري بر اين باور بودند كه رژيم پهلوي فاقد پشتوانه اجتماعي و ريشه مردمي است و برآمده از اراده و خواست قدرتهاي بزرگ و امپرياليستي است. مداخله آمريكا و انگليس در سقوط دكتر مصدق، هرگونه اميد براي بهبود رابطه ميان روشنفكران، نخبگان و ناراضيان سياسي را با دستگاه حاكميت و دربار پهلوي از بين برد. مشكل ديگر فقدان پايگاه اجتماعي موثرخانواده پهلوي و عدم تلاش براي ايجاد مناسبات قابل تامل با بخشهاي تاثيرگذار و نيروهاي اصيل اجتماعي بود كه آنها را ميتوان در دو بخش جستوجو كرد. نخست، لايهاي كه به روشنفكران، هنرمندان ونيروهاي موثر سياسي، اجتماعي و هنري مربوط ميشد. سپس روحانيون كه در طول ساليان ملجا و پناهگاه مردم محسوب ميشدند و همواره روحانيون از انقلاب مشروطه به بعد پايه ثابت اعتراضات وجنبشهاي سياسي و اجتماعي در كشور بودند. روحانيون از 15خرداد1342 تحت هدايت و رهبري امام خميني(ره) مشهوريت مضاعف پيدا كردند. چراكه در ارائه شعارهاي راديكال و پيشروانه گوي سبقت را از ديگر گروههاي سياسي ربودند. در دهه 60 ميلادي كه در تمام جهان صداي آهنگين انقلاب به گوش ميرسيد امام خميني(ره) پيشگام چنين شعارها و اهدافي بود. ايشان با استفاده از شبكه گسترده روحانيت خلأ يك جريان حزبي ماندگار و اثرگذار در جريان انقلاب را از بين برد. پيامها و درخواست امام(ره) به طرفهالعينی به تمامي روستاها از طريق شبكه روحانيت انتقال پيدا ميكرد. مردم كه اسلام سياسي برآمده ازآموزهها و انديشههای امام(ره) را پاسخي براي دردهاي خود ميدانستند با حمايت گسترده نيروهاي سياسي و نيروهاي اثرگذار ملي و مذهبي به امام خميني(ره) به جنبش سياسي ايشان روی خوش نشان دادند و انقلابی گسترده و فراگير را رقم زدند. وجه مميزه و ويژگي اصيل انقلاب اسلامي در سه ركن قابل تعريف است. نخست تلاش براي ايجاد نظام سياسي مستقل، اتهامي كه هيچگاه از ساحت دوره پهلوي پاك نبود. لذا تشكيل حكومتي كه تابع و فرمانبر دولتهاي خارجي نباشد يكي از آرزوهاي انقلابيون بود. سپس مبارزه با استبداد، که يكي از بيماريهای تاريخي و مهلك این مملکت بود و به دليل سابقه طولاني استبداد مطلقه و ساختار اجتماعي در گوشت و پوست مردم ايران رشد يافته بود که انقلاب اسلامي نشان داد در ادامه تلاشي است كه از زمان مشروطه براي مبارزه با سلطنت مطلقه صورت ميگرفت. ديگری تشكيل نظام سياسي جمهوري از يك سو که بازتاب خواست و اراده اكثريت جامعه باشد و اين نظام سياسي برآمده از روح و روان، بستر و ميراث تاريخي و فرهنگي ملت ايراني اسلامي است لذا انقلاب اسلامي پيشران درخواستهاي و مطالبات مردم مسلمان در خاورميانه شد که از اين جهت يك گام به جلو است. از سوي ديگر اسلامي كه وجه رحماني و انساني و دموكراسي ارائه ميكند. جمهوري اسلامي هنوز ميتواند به درخواستها و مطالبات مسلمانان پاسخ مثبت بدهد. در حالي كه اسلام خشن، بنيادگرا و سلفي روز به روزمردم را از چنين آموزههايي دور ميسازد. اسلام برآمده از منش امام خميني(ره) همچنان ميتواند الهامبخش و منشأ مشروعيت و پاسخگويي به سوالات كليدي براي همه مسلمانان باشد و بر ماست که آن را روشنتر از همیشه برای همه جهانیان ارائه کنیم.