میان «وحدت» در شعار تا عمل فاصله بسیار است. این اصل را اصولگرایان بعینه ثابت کردهاند. در تمامی انتخاباتهای اخیر از مدتها قبل ساز وحدت نواخته و مقدماتش پرداخته میشود اما به هنگامهای که موسم اجرا فرا میرسد، نه تنها خبری از وحدت نیست که هر کس ساز خودش را کوک میکند، گویی هیچگاه قرار نیست شعار همیشگی و پرطمطراق رنگ واقعیت به خود بگیرد و کسی را یارای جمعآوری جزایر خودمختار اصولگرایی نیست.
یک دهه تمام نه تنها مناصب انتصابی که نهادهای انتخابی نیز در دست فعالان سیاسی اصولگرا بود و سپهر سیاسی در ید اختیار طیف سیاسیای که در دهه80 عنوان اصولگرایی را برای خود برگزید. این توفیق عیان و برتری نمایان البته تنها در سایهسار وحدت اصولگرایان یا معطوف به قوت تشکیلاتی و مقبولیت گفتمانی سامان نگرفت، انتخابات شورای شهر دوم و مجلس هفتم در سال۸۲ سرآغاز دهه طلایی اصولگرایان بود، یکی را با اقبال مردم به شعارهای خود پیروز شدند و یکی دیگر را در غیاب حریف. این برتریهای سهلالوصول آنان را پیروز صحنه سیاسی کرد اما راه و رسم تقویت انسجام درون تشکیلاتی را به آنان نیاموخت و آنها را سایهنشین غرور پیروزیهای متوالی نمود، اینگونه بود که در ابتدای دهه۹۰ و در انتخابات مجلس نهم که آسانترین انتخابات همه ادوار برای کنشگران سیاسی جناح راست به حساب میآید و میتوانست قلهای برای آنان باشد، اختلافات سرآغاز حرکت در مسیر سراشیبی شد و در سال۹۲ تنها طی یک هفته و با انسجام جناح مقابل با همه مشکلات، سرنوشت انتخابات دیگرگونه رقم خورد، حالا چند ماهی است که بازهم شعار وحدت در اردوگاه اصولگرایی طنینانداز شده و این بار تجربه گذشته میتواند چراغ راه آینده باشد و همه اصولگرایان دو چندان اخطار و انذار میدهند که باید بی هیچ عذر و بهانهای وحدت را سرلوحه کنش انتخاباتی این اردوگاه کنند اما نکته آنجاست که آیا این بار این مهم ممکن و میسر خواهد شد و تلاشها به ثمر خواهد نشست؟ آیا بالاخره کلاف سردرگم به نقطه آرامش و اتحاد و انسجام رهنمون خواهد شد؟ و قراين و شواهد نشان از تغییر روندها و اصلاح رویکردها میدهد؟
ریش سفیدی این بار در غیاب نقطه کانونی
همانگونه که اشاره رفت اصولگرایان در تمامی انتخاباتهای اخیر در پی ایجاد وحدت در اردوگاه خود بودهاند، راهکار آنان نیز وحدت یا انسجام پیرامون یک چهره و لیدر به عنوان فرد مقبول و مورد وثوق در میان اضلاع و اجزای مختلف این جریان بوده است؛ آنچه در افواه عمومی ریش سفید خوانده میشود. ریش سفید به عنوان نماینده جامعتین وظیفه انسجام بخشی در اردوگاه اصولگرایی را عهدهدار میشد. در اواسط دهه80 حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری عهده دار این وظیفه شد و سپس آیتا... مهدویکنی این وظیفه خطیر را برعهده گرفت اما در نهایت نه شیخ نور، نه شیخ کن، نتوانستند اصولگرایان را به وحدت راهبردی رهنمون کنند و به جای وحدت، اصولگرایان در نهایت شعبه شعبه پای به وادی انتخابات گذاشتند. تا سال۹۲ در غیاب حضور جدی رقیب و عدمانسجام درونی این افتراقهای درون تشکیلاتی به افول گفتمانی منجر نشد و تغییرات را درون مجموعهای جلوهگر میکرد اما انتخابات سال۹۲ معضل عدم انسجام را دو چندان نمایان کرد و اکنون اصولگرایان شاید پرطمطراقتر از گذشته از وحدت سخن میگویند اما با درگذشت آیتا... مهدوی کنی به نظر نمیرسد چهره مورد وثوق اکناف و اطراف مختلف اردوگاه اصولگرایی را بتوان برای انسجام بخشی در این طیف سراغ گرفت. با این اوصاف اصولگرایان به سمت محوریت تشکیلاتی با راهبری جامعتین حرکت میکنند و البته این بار قرار است آیتا... مصباحیزدی و طیف همراه وی یعنی جبهه پایداری ضلع سوم این مثلث باشند و جلسات و رایزنیهایی میان آنان برای حصول وحدت شکل گرفته است، شاید که این بار با توجه به تغییر فضا و عرضاندام جدی جناح مقابل در فضای انتخاباتی و احساس خطر در این زمینه اصولگرایان بالاخره به آرزوی دیرین دستیابی به وحدت حداکثری نیل یابند.
تجدید میثاق با محوریت جامعتین
بر اساس اخبار موثق به نظر میرسد اصولگرایان یکبار دیگر با امضای میثاق نامهای تعهد کردهاند که در قالب جامعتین و تصمیمات آن پای به وادی رقابت انتخاباتی بگذارند و در جلسهای میان بزرگان این طیف آنان متعهد به پیگیری این موضوع شدهاند. خبری که البته انعکاس عمومی نداشته است و منابع موثق در گفتوگو با آرمان آن را تایید کردهاند اما نکته آن است که این اولین باری نیست که چنین اتفاقی جامه عمل میپوشد. در انتخابات سال۹۲ سه کاندیدای اصولگرای انتخابات ریاست جمهوری، چنین میثاقنامهای را امضا و تعهد کرده بودند که در نهایت یکی از آنها پای به وادی رقابت بگذارد اما در نهایت این مهم محقق نشد و ولایتی و قالیباف در رقابت ماندند و حداد عادل نیز که انصراف داد از هیچ یک از دو فرد باقی مانده حمایت نکرد. نکته جالب آنکه در جبهه پیروان خط امام و رهبری نیز چنین میثاقی بسته شده بود اما در نهایت به هنگام ثبتنام و اعلام کاندیداتوری چند نامزد از این مجموعه برای ثبتنام به تالار وزارت کشور آمدند. حال باید دید این بار میثاقنامه امضا شده آن هم شش ماه مانده به انتخابات و در حالی که انتخابات مجلس از تعدد و تکثر بیشتری نسبت به انتخابات ریاست جمهوری برخوردار است و به طور طبیعی ایجاد اتحاد و یگانگی سختتر میشود، چه سرنوشتی خواهد یافت.
در نهایت...
فقدان یک چهره محوری، گستردگی حوزههای انتخاباتی مجلس، تعدد و تکثر بازیگران و البته کاندیداها از جمله مواردی است که فرآیند وحدت را در اردوگاه اصولگرایی به چالش میکشد اما شاید مهمترین معضل در برابر وحدت اصولگرایان تفاوت دیدگاه و فاصله میان دو ضلعی است که یکی در قالب جبهه پایداری نمود مییابد و دیگری اصولگرایانی هستند که در بسیاری از موارد خود را همسو با رویکردهای دولت میدانند و به راحتی میتوان مدعی بود تعلق این طیف و همپوشانی و همسویی آنان بسیار بیشتر از آنکه با جبهه پایداری باشد با طیف مقابل است و اینجاست که پاشنه آشیل وحدت اصولگرایان شکل میگیرد؛ به هنگامهای که اعضای پایداری بر مرام و مسلک خود سخت پابرجایند و انعطافی از خود نشان نمیدهند و سوی دیگر ماجرا نیز نشان داده که علاقه و قرابتی بر طی طریق بر مدارهای تندروانه ندارد.