نشریه امریکایی "دیترویت فری پرس" با انتشار گزارشی به مرگ غم‌انگیز "ساناز نظامی" دختر جوان ایرانی اشاره کرده که توسط همسر ایرانی‌اش به دلیل ضرب و شتم وحشیانه جان خود را از دست داد. این نشریه به ابعاد تازه‌ای مرگ او از زبان پرستارانش اشاره می‌کند؛ پرستاران امریکایی که هنوز هم به یاد او هستند و بر مزارش گل می‌گذارند. 

به گزارش خرداد، خبرنگار این نشریه با اشاره به زمان وقوع حادثه و آن چه بر "ساناز نظامی" گذشت می‌نویسد:"او در واحد مراقبت‌های ویژه بیمارستان دولتی مارکت کانزاس بستری شد. با دستگاه تنفس مصنوعی به سختی نفس می‌کشید و چشمانش نیمه‌باز بود. ضرب و شتم شدید سبب شده بود تا سمت چپ مغزش متورم شود. هیچ‌کس درباره او چیزی نمی‌دانست و از هویتش خبر نداشت و شوهرش نیز تحت بازجویی توسط پلیس قرار گرفته بود. بدتر از همه آن که هیچ‌کس نمی‌دانست چطور به خانواده‌اش اطلاع دهد. زمان اندک بود و "ساناز": نیازمند عمل جراحی. "گیل برندلی" سرپرست 55 ساله تیم پرستاران بیمارستانی در این باره می گوید:"بدنش شدیدا آسیب دیده بود حداقل می‌خواستیم تلاش کنیم تا او بتواند با خانواده‌اش پیش از مرگ خداحافظی کند." 

خبرنگار این نشریه در ادامه به نقل از پرستاران می‌نویسد که آنان تلفن را برداشتند و شماره‌های مختلفی را گرفتند. برندلی درباره "ساناز" می‌گوید:"دختر بسیار بسیار کوچکی بود. قدش به سختی به 5 فوت می‌رسید و اندامش نحیف بود. او مانند بچه کوچکی بود که نیاز به مراقبت داشت. این آن چیزی است که هنوز در ذهنم باقی مانده است." 

"سارا نظامی" خواهر بزرگتر ساناز که 32 ساله به خبرنگار این نشریه می‌گوید:"او بسیار باهوش بود. در 27 سالگی تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به امریکا برود. او برای کسب مدارج علمی بالا هر کاری می‌کرد. دختر بسیار فعال و سرزنده‌ای بود و از کودکی برای درس تلاش می‌کرد حتی در مهدکودک هم مربیان می‌گفتند او بسیار با استعداد بود. او موفق به اخذ مدرک کارشناسی در زبان فرانسه و در رشته مهندسی محیط زیست شد. او می‌توانست به پنج زبان زنده دنیا صحبت کند." 

او در ادامه اشاره می کند که خواهرش در ترکیه با "نیما نصیری" آشنا شد. او معتقد اسیت که از ترکیه هم خانواده ساناز احساس می‌کردند که او فرد فریبکاری است اما به ساناز وعده بردن او به امریکا را داده بود. با این حال، پس از مدتی بدرفتاری‌های او با ساناز شروع شد تا آن که در 8 دسامبر سال 2013 میلادی وی مورد ضرب و شتم شوهرش قرار گرفت. بعدا نصیری اعتراف کرد که سر "ساناز" را بارها به زمین کوبانده بود. 

خبرنگار این نشریه در پایان اشاره می‌کند که پس از چندین بار تماس با تهران پرستاران توانستند با سارا صحبت کرده و قضیه را به او اطلاع دهند. تیم بیمارستان توانست با استفاده از اسکایپ شرایطی را فراهم کند تا خانواده "ساناز" در لحظه مرگ فرزندشان را ببینند. او اشاره می‌کند که پرستاران او به سر مزارش می‌روند اما ساناز به حدی لاغر اندام و کوچک بوده که پیدا کردن آرامگاهش کار دشواری بود.