انتخابات مجلس آینده بهدلایل مختلف برای طیف اصلاحطلب و اعتدالیون اهمیت فراوانی دارد. اصلاحطلبان و اعتدالیون افراد مختلفی را برای سرلیستی درانتخابات آینده معرفی میکنند. اصلاحطلبان تمایل دارند دکترعارف به کرسی ریاست قوه قانونگذاری برسد و اعتدالیون تمایل به آقای ناطقنوری دارند. به نظر میرسد سرلیستی ناطقنوری در شرایط حاضر از سرلیستی دکتر عارف در انتخابات مجلس آینده محتملتر است به این دلیل که اصلاحطلبان در جریان انتخابات ریاستجمهوری یازدهم، آقای روحانی را ترجیح داده و از آقای عارف درخواست کردند که به نفع روحانی کنار برود. البته ایدهآلها و آرمانها میگوید که آقای عارف بهمراتب اصلاحطلبتر از آقای روحانی و آقای ناطقنوری است. اما تجربه دوسال گذشته نشان داده که دولت آقای روحانی توانسته خوب عمل کند و اگر آقای عارف رئیسجمهور شده بودند توافق، به شکل امروز بهرغم مخالفتهای جدی برخی اصولگرایان وجود نداشت چه بسا مشکلات بسیاری در سایر زمینهها با تندروها پیدا میکردند. در اینجا لازم است در ذهن و به صورت فرضی تصور کنیم که الان تیر95 است و مجلس دهم آغاز به کارکرده و ترکیب آن ترکیبی شبیه مجلس نهم است. حال سوال این است که اگر ناطقنوری در راس این مجلس باشد این مجلس میتواند اهداف و خواستههای میانهروها و اصلاحطلبان را برآورده کند یا آقای عارف بر این کرسی تکیه زند. هیچ تردیدی وجود ندارد که اگر در راس مجلس دهم آقای ناطقنوری باشد خط اعتدال و میانهروی در مقابل خط تندروی تقویت خواهد شد در حالی که اگر آقای عارف راس مجلس دهم باشند و با در نظرگرفتن بالابودن تعداد نمایندگان اصلاحطلب مجلس دهم وضعیتی مانند مجلس ششم بهوجود خواهد آمد. دیدیم که مجلس ششم نتوانست کاری را جلو ببرد و مجلس دهم نیز اینگونه خواهد شد. لذا اتفاقاً برای پیشرفت اصلاحات و آرامش فضا و ادامه خط اعتدال ترجیح بر این است که آقای ناطقنوری در راس مجلس دهم قرار گیرند تا آقای عارف. عالم سیاست عالم ایدهآلها نیست. عالم سیاست عالم واقعبینی و پراگماتیسم است. شخصا دوست دارم افرادی با طرز فکر گاندی و ماندلا در لیست و راس مجلس دهم قرار گیرند و روند دموکراسی تقویت شود ولی باید در نظر گرفت مجبوریم با توجه به واقعیتهای جامعه و موقعیت و شرایط امروز رفتار کنیم و موقعیت و واقعیت فعلی میطلبد از بزرگانی مانند آقای ناطقنوری در مجلس آینده استفاده شود.