امیر محبیان:اصولگرایان از تحجر دوری كنند/ناطق نوری در زمین اصلاح طلبان بازی نخواهد کرد/اصلاح طلبان علاقه دارند دولت بعد اصلاح طلب باشد | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۰
کد خبر: ۱۴۷۵۴۳
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۸ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۴
«رابیندرانات تاگور» به «مهاتما گاندی» گفت: «پنجره‌ها را باز كنید، بگذارید بادها به سمت كشورمان وزیدن بگیرد». گاندی اما در جواب پاسخ داد: «وزیدن باد به كشورمان خوب است اما من اجازه نمی‌دهم این باد من را از پنجره به بیرون پرتاب كند». رفتارها و دیدگاهای امیر محبیان، تئوریسین اصولگرا، هم‌زمان هم بوی رفرمیستی می‌دهد و هم اصولگرایی. وی به محض ورود بحث به یك موضوع تازه سفره نقادی و چالش‌برانگیز خود را پهن می‌كند. سفره‌ای كه در آن همه ویتامین‌ها و پروتئین‌های سیاسی وجود دارد و هرکس می‌تواند از این سفره خود را سیراب كند. در ادامه متن گفت‌وگوی «آرمان» با دكتر امیر محبیان، درباره جامعه‌شناسی سیاسی اصولگرایی در شرایط كنونی را از نظر می‌گذرانید.
«رابیندرانات تاگور» به «مهاتما گاندی» گفت: «پنجره‌ها را باز كنید، بگذارید بادها به سمت كشورمان وزیدن بگیرد». گاندی اما در جواب پاسخ داد: «وزیدن باد به كشورمان خوب است اما من اجازه نمی‌دهم این باد من را از پنجره به بیرون پرتاب كند». رفتارها و دیدگاهای امیر محبیان، تئوریسین اصولگرا، هم‌زمان هم بوی رفرمیستی می‌دهد و هم اصولگرایی. وی به محض ورود بحث به یك موضوع تازه سفره نقادی و چالش‌برانگیز خود را پهن می‌كند. سفره‌ای كه در آن همه ویتامین‌ها و پروتئین‌های سیاسی وجود دارد و هرکس می‌تواند از این سفره خود را سیراب كند. در ادامه متن گفت‌وگوی «آرمان» با دكتر امیر محبیان، درباره جامعه‌شناسی سیاسی اصولگرایی در شرایط كنونی را از نظر می‌گذرانید. 
 
 مطالبات اصولگرایان از دولت آقای روحانی به چه میزان در دو سال گذشته محقق شده است؟ اصولگرایان چه توقعاتی از آقای روحانی داشتند؟
 قبل از آنكه ما مطالبات اصولگرایان از آقای روحانی را مورد بررسی قرار بدهیم باید این نكته را مشخص كنیم كه آقای روحانی در شرایط كنونی در كجا ایستاده و دارای چه جایگاهی در سپهر سیاسی ایران است. آقای روحانی برآمده از دو انتظار «منفی» بود. قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92اصلاح‌طلبان گمان می‌كردند در انتخابات پیروز نخواهند شد. به همین دلیل تمایل داشتند اصولگرایان در انتخابات پیروز نشوند. در این راستا آقای روحانی را در یك «فضای خاكستری» مشاهده می‌كردند كه «سیاهی» پیروزی اصولگرایان را برای آنها ندارد. از سوی دیگر طیفی از اصولگرایان هم با توجه به وضعیت افتراقی كه بین اصولگرایان ایجاد شده بود و همچنین احساس خطری كه از پیروزی اصلاح‌طلبان داشتند، آقای روحانی را در یك «فضای خاكستری» مشاهده می‌كردند. این نكته به این معنا بود كه اصولگرایان نیز تمایل داشتند اصلاح‌طلبان پیروز نشوند. در نتیجه آقای روحانی در فضای میانه بین دو «نه» ایستاده بود كه برای ایشان یك «بله» را به ارمغان آورد. به عبارت دیگر اگر شرایط به گونه‌ای بود كه دو جریان سیاسی امكان پیروزی برای خود متصور بودند فرصتی را برای آقای روحانی فراهم نمی‌كردند. به همین دلیل هر دو جریان سیاسی از این مساله خوشحال هستند كه طرف مقابل در انتخابات پیروز نشده است. با این حال هر دو جریان سیاسی ناراحت هم هستند كه چرا خودشان به پیروزی دست نیافتند. در نتیجه مطالبات هر دو جریان سیاسی از آقای روحانی با توجه به این شرایط شكل گرفته است. با این وجود جایگاه و نوع دیدگاه‌های اصلاح‌طلبان با اصولگرایان در زمینه مطالبات از دولت آقای روحانی متفاوت است. اصلاح‌طلبان پس از اتفاقات سال 88 عملا وارد یك «شوك سیاسی» شده بودند و از نظر ذهنی گمان می‌كردند برخی مانع از فعالیت آنها در عرصه سیاسی هستند. به همین دلیل دو مطالبه جدی داشتند. اول اینكه اصولگرایان تندرو كه نزدیك به آقای احمدی‌نژاد بودند دوباره به قدرت نرسند و دوم اینكه اگر قرار است یك اصولگرا دولت تشكیل بدهد از طیف آقای لاریجانی و افرادی به مانند علی اكبر ولایتی باشد. اصلاح‌طلبان حتی در حالت خوش‌بینانه علاقه داشتند شخصی نزدیك به آقای هاشمی به ریاست‌جمهوری برسد و در حالت خیلی خوشبینانه دوست داشتند یك اصلاح‌طلب اصیل به پیروزی دست پیدا كند. در این شرایط افتراق اصولگرایان و به‌ویژه ورود آقای جلیلی به عرصه انتخابات برگ جدیدی را در فضای انتخاباتی ورق زد. هنگامی كه ورود آقای جلیلی قطعی شد و عدم تطابق دیدگاه‌های وی با اصولگرایان سنتی برای همگان آشكار شد و به‌صورت ناخودآگاه اصولگرایان سنتی دچار نگرانی و تشویش شدند، اصولگرایان سنتی از این نگران بودند كه هشت سال گذشته دوباره تكرار شود. دورانی كه اصولگرایان هزینه آن را پرداخت كردند اما هیچ منفعتی از آن نبردند. به همین دلیل به مرور زمان بخشی از اصولگرایان سنتی به «خط وسط» متمایل شدند. نمونه این مساله را می‌شد در رفتار آقای ولایتی مشاهده كرد. آقای ولایتی در حدفاصل اصولگرایان سنتی، آقای هاشمی و آقای روحانی قرار داشت و عملا به دیدگاه‌های آقای روحانی نزدیك شد. مواضع ایشان در دوران انتخابات گواهی بر این مساله بود. این مساله سبب تقویت جایگاه آقای روحانی شد. از طرف دیگر ورود آقای جلیلی به عرصه انتخابات سبب «هراس» اصلاح‌طلبان شد. به همین دلیل اصلاح‌طلبان درباره آقای عارف «ریسك» نكردند و تلاش كردند اتفاقی كه درباره آقای معین در سال84 رخ داد دوباره تكرار نشود. در نتیجه اصلاح‌طلبان به آقای روحانی قانع شدند. این بدان معنا بود كه آقای جلیلی با ورود خود به عرصه انتخابات به‌صورت ناخودآگاه به سود آقای روحانی توقعات را مدیریت كرد. اگر آقای جلیلی وارد عرصه انتخابات نمی‌شد رقابت بین عارف، روحانی، ولایتی و قالیباف صورت می‌گرفت. آقای قالیباف، آقای جلیلی را در قامت احمدی‌نژادی جدید می‌دید. به همین دلیل شعارهای آقای قالیباف از ترس اینكه ممكن است احمدی‌نژاد دیگری ظهور كند تند و رادیكال شد و وی تلاش كرد شعارهای خود را به شعارهای آقای جلیلی نزدیك كند. در نتیجه هراس ورود آقای جلیلی برای هر دو جریان سیاسی فضای سیاسی را به سوی پیروزی آقای روحانی در انتخابات سوق داد. آقای روحانی از یكسو دارای ریشه‌های اصولگرایی است و عضوی از جامعه روحانیت مبارز به شمار می‌رود و از سوی دیگر رفتارها و اندیشه‌هایش به اندیشه‌های آقای هاشمی بسیار نزدیك است. این در حالی است كه اخیرا آقای هاشمی به اصلاح‌طلبان نزدیك شده است. به همین دلیل به نظر می‌رسد كه ریشه‌های آقای روحانی در اصولگرایی و شاخه‌هایش در اصلاح‌طلبی قرار دارد. در نتیجه اصولگرایان از آقای روحانی این توقع را دارند كه به ریشه‌های خود پایبند باشد. 
  آقای روحانی در دو سال گذشته به ریشه‌های خود پایبند بوده است؟
اصولگرایان توقع دارند آقای روحانی به فرامین و فرمایشات مقام معظم رهبری پایبند باشد. اصولگرایان دلیل روشنی مبنی بر تعارض با آقای روحانی فعلا مشاهده نمی‌كنند. درباره مساله هسته‌ای اصولگرایان معتدل معتقد هستند كه آقای روحانی از خطوط قرمز عبور نكرده است. اصولگرایان در حوزه سیاست داخلی و اقتصادی هم انتقاداتی به آقای روحانی دارند اما این انتقادها كشنده نیست. ممكن است اصلاح‌طلبان هم این انتقادها را به آقای روحانی داشته باشند. به همین دلیل هنوز از آقای روحانی ناامید نشده‌اند. اصلاح‌طلبان هنوز هم معتقد هستند كه آقای روحانی با توجه به ظرفیت مردمی و خصوصیات ذاتی خود بدون حمایت آنها نمی‌توانست پیروز میدان انتخابات باشد. به همین دلیل خود را عامل بسیار مهمی در پیروزی آقای روحانی تلقی می‌كنند. با این وجود اصلاح‌طلبان تلاش می‌كنند به آقای روحانی فشار نیاورند كه مبادا ایشان به سمت اصولگرایان تمایل پیدا كند. این درحالی است كه اصلاح‌طلبان شاخه‌های مختلفی دارند و دیدگاه همگی مانند یكدیگر نیست. طیف‌هایی از اصلاح‌طلبان احساس می‌كنند كه آقای روحانی به آنها میدان نمی‌دهد. دلیل این عده هم این است كه اگر آقای روحانی به آنها میدان بدهد ممكن است اصولگرایان علیه آقای روحانی تحریك شوند. با این وجود طیف‌های معتدل جریان اصلاح‌طلبی در دولت آقای روحانی مورد استفاده قرار گرفتند. لایه‌های نزدیك به بیرون جریان اصلاح‌طلبی مانند كارگزاران كه حالت مرزی دارند یا حزب «اعتدال و توسعه» كه از كارگزاران به اصولگرایان نزدیك‌تر هستند و حزب آقای روحانی به شمار می‌رود در واقع برندگان اصلی بازی بودند. با این وجود كارگزاران هم به تمام مطالبات خود دست پیدا نكردند. توقع كارگزاران و آقای هاشمی این بود كه آقای روحانی مجری دیدگاه‌ها و نظرات آقای هاشمی و كارگزاران باشد. آقای روحانی از حزب كارگزاران استفاده كرد و دیدگاه‌های ایشان هم شباهت زیادی به كارگزاران دارد، اما آقای روحانی دوست ندارد فرع بر آقای هاشمی دیده شود. این مساله از نظر روانشناسی قابل تشخیص است. این نكته به این معنی است كه آقای روحانی دوست ندارد رئیس‌جمهوری باشد كه از سوی آقای هاشمی در «سایه» اداره شود. به همین دلیل آقای روحانی به صورت تدریجی از این وضعیت فاصله گرفت. شاید آقای هاشمی هم در شرایط كنونی انتظاری را كه از آقای روحانی داشت اجابت‌شده ندیده است. با این حال آقای هاشمی از نظر مبانی فكری آقای روحانی را به خود نزدیك می‌بیند. در شرایط كنونی اصلاح‌طلبان از آقای روحانی توقع دارند كه مانع از بازگشت اصولگرایان تندرو به قدرت شود و همچنین به عنوان یك واسطه شرایط تشكیل یك دولت اصلاح‌طلب را در آینده مهیا كند. این مساله شاید به صورت علنی بیان نمی‌شود اما به صورت قطعی یكی از استراتژی‌های اصلاح‌طلبان است. مساله دیگر اینكه اصلاح‌طلبان انتظار دارند آقای روحانی محبت آنها را در انتخابات مجلس جبران كند تا اصلاح‌طلبان بتوانند فضای كلی مجلس آینده را به دست بگیرند. 
 پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سه طیف مختلف اصولگرایی سه نوع رفتار را در مقابل آقای روحانی از خود بروز دادند. طیف معتدل اصولگرایی و افرادی مانند محمد نهاوندیان، عبدالرضا رحمانی‌فضلی و علی جنتی از حضور آقای روحانی در جایگاه ریاست‌جمهوری استقبال كردند و حتی به كمك وی رفتند. طیف اصولگرایان سنتی به صورت «كج‌دار و مریز» از آقای روحانی حمایت كردند اما هیچ‌گاه به‌صورت رسمی حمایت خود را اعلام نكردند و طیف اصولگرایان تندرو كه از همان ابتدا به مخالفت با دولت آقای روحانی پرداختند. این تفاوت در رفتارها را در بین اصولگرایان چگونه ارزیابی می‌كنید؟
تفاوت در رفتار‌ها بستگی به توقعات طیف‌های مختلف اصولگرایی دارد. طیف‌های اصولگرایی هرچه از مركز و حد وسط فاصله می‌گیرند به همان اندازه شعارهای تندتری می‌دهند؛ اما هرچه به وسط و میانه متمایل می‌شوند مشكلات قابل گفت‌وگو و بحث می‌شود. جریان اصولگرای میانه‌رو با جریان اصلاح‌طلب میانه‌رو اختلاف دارند اما دعوا ندارند. این در حالی است كه جریان اصولگرای تندرو با اصلاح‌طلبان میانه دعوا دارند. جریان اصولگرای معتدل نیز با جریان اصلاح‌طلب تندرو مشكل جدی دارد. به همین دلیل هرچه اصولگرایان به سمت تعادل و میانه‌روی حركت كرده‌اند تعامل آنها با دولت بیشتر شده است. شما از افرادی از اصولگرایان معتدل نام بردید كه هم‌اكنون در دولت حضور دارند. اگر دقت كرده باشید این افراد تقریبأ به حزب اعتدال و توسعه نزدیك هستند. برای مثال نگرش آقای جنتی به نگرش سیاسی حزب «اعتدال و توسعه» بسیار نزدیك است. اما كسانی مانند مصطفی پورمحمدی كه جزو اصولگرایان است هم‌اكنون دارای یك موقعیت موثر در دولت نیست. آقای رحمانی‌فضلی هم جزئی از اصولگرایان است اما دولتی‌ها گمان می‌كنند ایشان سهمیه آقای لاریجانی در كابینه بوده است. این درحالی است كه آقای رحمانی‌فضلی دوست ندارد با چنین وجهه‌‌ای دیده شود. به همین دلیل تنش‌هایی نیز در این زمینه به وجود آمد. آقای رحمانی‌فضلی در شرایط كنونی زیر فشار اصلاح‌طلبان قرار دارد و اصلاح‌طلبان با انتقادهایی كه از وی انجام می‌دهند به دنبال تغییر وی هستند. این مساله نشان می‌دهد كه رابطه زیاد نرمی نیز بین كابینه و اصلاح‌طلبان وجود ندارد. هر چه از این طیف فاصله بگیریم اختلاف‌ها شدید‌تر می‌شود و در دو گروه تجسم پیدا می‌كند. یك گروه هواداران آقای جلیلی است كه كاندید رقیب آقای روحانی به شمار می‌رفت. نكته مهم در این زمینه این است كه ممكن است برخی از هواداران آقای جلیلی براین باور باشند كه به دلیل اینكه آقای جلیلی در گذشته مسئول پرونده هسته‌ای ایران بوده در نتیجه پیروزی آقای روحانی در مذاكرات هسته‌ای به معنای شكست سیاست‌های آقای جلیلی تلقی خواهد شد. البته این دیدگاه نابالغی است و نباید چنین برداشتی از پیروزی آقای روحانی در مذاكرات هسته‌ای وجود داشته باشد. گروه دوم جریان پایداری است كه به آقای احمدی‌نژاد نزدیك است. این درحالی است كه در شرایط كنونی اغلب انتقادات آقای روحانی و اعضای كابینه به عملكرد آقای احمدی‌نژاد بازمی‌گردد. در نتیجه بین این گروه و دولت آقای روحانی «تنش» وجود دارد. اصولگرایان میانه نزدیك به آقای لاریجانی نیز در درون خود طیف‌های مختلفی دارند كه از همراهان آقای روحانی آغاز می‌شود و تا افرادی كه انتقادهای جدی نسبت به آقای روحانی دارند ادامه پیدا می‌كند. آقای لاریجانی نیز این گروه را مدیریت می‌كند. 
 چرا كسانی كه در این طیف قرار می‌گیرند نه به صورت علنی همراه آقای روحانی هستند و نه به صورت علنی انتقادی از ایشان دارند؟
اگر این گروه به صورت علنی با آقای روحانی همراهی كنند به صورت عملی باید مسئولیت همه اقدامات آقای روحانی را كه در آینده نامشخص است برعهده بگیرند. به همین دلیل حاضر نیستند این ریسك را بپذیرند. البته این عده در حال همكاری با دولت به‌ویژه در مجلس هستند. اگر این گروه سكان هدایت مجلس را رها می‌كردند تا به دست تندروهای سیاسی بیفتد وضعیت دولت بسیار نامناسب‌تر از امروز بود. به همین دلیل من معتقدم آقای لاریجانی این مساله را به خوبی مدیریت كرده است. این گروه نمی‌تواند به صورت مطلق از آقای روحانی حمایت كند چون وضعیت آینده به صورت مطلق روشن نیست. با این وجود با سیاست‌های دولت مخالفت هم نمی‌كنند؛ چرا كه اگر مخالفت كنند فضا را به دست تندروهای سیاسی می‌دهند كه تنها نكات «منفی» را می‌بینند و چشم خود را به روی نكات «مثبت» بسته‌اند. به همین دلیل ترجیح داده‌اند كه به جای اینكه به صورت شفاهی از دولت حمایت كنند در عرصه عملیاتی از دولت پشتیبانی كنند. آقای روحانی هم ارزش حمایت این گروه را به خوبی درك كرده است. هرگاه اقدامات آقای روحانی قابل دفاع بود این گروه حمایت خود را اعلام می‌كند اما زمانی كه اقدامات آقای روحانی قابل دفاع نبود این گروه خود را با تندروهای سیاسی درگیر نمی‌كند. 
 چرا برخی از اصولگرایان در شرایط كنونی رفتار اصلاح‌طلبانه از خود نشان می‌دهند؟ برای مثال علی مطهری به عنوان یك اصولگرا به دنبال اهداف اصلاح‌طلبانه حركت می‌كند یا اینكه مواضع آقای ناطق‌نوری به مواضع اصلاح‌طلبان بسیار نزدیك شده است؟ 
 آقای مطهری یك پدیده خاص در فضای سیاسی ایران است و به همین دلیل باید به صورت جداگانه مورد بررسی قرار بگیرد. آقای مطهری رفتارهای تشكیلاتی از خود بروز نمی‌دهد و بیشتر بر توانایی‌های فردی خود تاكید دارد. آقای مطهری همواره به صورت صحیح و غلط برداشت خود را نسبت به مسائل مختلف بیان می‌كند. اما این مساله كه چرا برخی از اصولگرایان رفتارهای اصلاح‌طلبانه از خود نشان می‌دهند از دو منظر قابل تحلیل و بررسی است. شما از آقای ناطق‌نوری نام بردید. بنده باید عنوان كنم كه مواضع آقای ناطق‌نوری از ابتدا به همین صورت بوده است. اصلاح‌طلبان در سال76 علیه ایشان شعار می‌دادند و موضع‌گیری می‌كردند. البته اتفاقات دولت احمدی‌نژاد نیز در نزدیكی مواضع آقای ناطق‌نوری به اصلاح‌طلبان موثر بوده است اما به نظر من آقای ناطق‌نوری تغییر موضع و رفتار نداده است. 
 اما در شرایط كنونی آقای ناطق‌نوری به نوعی در زمین اصلاح‌طلبان بازی می‌كند؟
خیر؛ بنده با این نظر موافق نیستم. در شرایط كنونی اصلاح‌طلبان به دنبال حضور آقای ناطق‌نوری هستند نه اینكه مواضع آقای ناطق‌نوری به اصلاح‌طلبان نزدیك شده است. كسانی كه آقای ناطق‌نوری را می‌شناسند معتقدند كه ایشان از ابتدا هم شخص رادیكالی نبود و زمانی كه وزیر كشور هم بود از همه طیف‌ها در میان استانداران خود استفاده می‌كرد. اصلاح‌طلبان به دنبال این هستند كه از بین اصولگرایان افرادی را انتخاب كنند و سپس این عده را به جان اصولگرایان بیندازند و از این مساله سود ببرند. با این وجود آقای ناطق‌نوری در بازی اصلاح‌طلبان شركت نخواهد كرد. دلیل نزدیك شدن آقای ناطق‌نوری به اصلاح‌طلبان موضع اشتراكی نسبت به مخالفت شدید با محمود احمدی‌نژاد بود. مواضع احمدی‌نژاد سبب نزدیكی افرادی مانند ناطق‌نوری به اصلاح‌طلبان شد. البته هنگامی كه اختلافات آقای ناطق‌نوری و احمدی‌نژاد علنی شد عده‌ای از اصولگرایان به صورت ناشیانه آقای ناطق‌نوری را به سمت دیگر یعنی اصلاح‌طلبان «هل» دادند و كاری كردند كه آقای ناطق‌نوری روزبه‌روز به اصلاح‌طلبان نزدیك‌تر شود. اصلاح‌طلبان گمان می‌كنند اگر آقای ناطق‌نوری را به سمت خود بكشند این مساله به عنوان یك «خط شكننده» سبب افتراق در بین اصولگرایان خواهد شد. آقای ناطق‌نوری نیز به این مساله آگاهی دارد و به همین دلیل وارد بازی اصلاح‌طلبان نمی‌شود. آقای ناطق یك «تزی» را همواره دنبال می‌كند كه زمانی آقای حبیب‌ا... عسگراولادی نیز به دنبال پیاده كردن آن بود. شاعر در این زمینه می‌گوید«چون پیر شدی حافظ، از میكده بیرون رو». نظر آقای ناطق‌نوری و آقای عسگراولادی این بود كه چهره‌های یك جریان سیاسی همواره خود را در ویترین قرار ندهند و جلوی رشد چهره‌های جوان‌تر را نگیرند. آقای ناطق‌نوری واقعا به این مساله ایمان دارد. در نتیجه اصلاح‌طلبان نسبت به حضور آقای ناطق‌نوری در بین آنها دچار اشتباه هستند. درباره این مساله كه شما عنوان می‌كنید رفتارهای برخی اصولگرایان اصلاح‌طلبانه شده است نیز بنده باید عنوان كنم خط وسط بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان بسیار به هم نزدیك است. مقام معظم رهبری به صراحت این مساله را روشن كردند. ایشان عنوان كردند: «هر اصولگرای واقعی باید اصلاح‌طلب باشد و هر اصلاح‌طلب واقعی نیز باید اصولگرا باشد». اگر شما یك اصلاح‌طلب را مشاهده كردید كه هویت ندارد، پای حرف خود نمی‌ایستد، به دنبال قدرت است و برای رسیدن به قدرت دست به هر كاری می‌زند نمی‌توانید او را به عنوان یك اصلاح‌طلب واقعی بپذیرید. هر اصولگرایی نیز اگر بخواهد تحولات را به صورت صحیح مدیریت كند و در مسیر تكامل گام بردارد باید از «تحجر» دوری كند. هنگامی كه یك اصولگرا از تحجر دوری می‌كند در واقع می‌تواند به عنوان یك اصلاح‌طلب شناخته شود. اگر یك شخص اصولگرا معتقد باشد كه وضعیت موجود قابلیت بهتر شدن را دارد در واقع در مسیر اصلاح‌طلبی حركت می‌كند. البته اصولگرایان و اصلاح‌طلبان در برنامه‌ها و روش‌ها با یكدیگر اختلاف دارند. دیدگاه‌هایی كه یك اصولگرا درباره هویت ملی و استقلال مطرح می‌كند ممكن است با دیدگاه برخی از اصلاح‌طلبان همخوانی نداشته باشد. اینكه یك اصلاح‌طلب هم رفتارهای اصولگرایانه از خود بروز بدهد مساله‌ای عجیب و غیرمنتظره نیست. هر اصلاح‌طلبی اگر قرار است فعالیت سیاسی داشته باشد باید قانون و نظام سیاسی كشورش را قبول داشته باشد. با این وجود گرایش‌های مختلفی در بین دو جریان سیاسی وجود دارد. برخی از اصولگرایان با هر چیزی كه بویی از اصلاح‌طلبی بدهد مخالفت می‌كنند و در مقابل برخی از اصلاح‌طلبان نیز با هر چیزی كه رنگ و بوی اصولگرایی داشته باشد مخالفت می‌كنند. اما طیف عظیمی از هر دوطرف با هم اشترك نظر كلی دارند و می‌توانند با یكدیگر تعامل داشته  باشند. 
  اصولگرایان در عصر «پسانظریه‌ها» و«پسامدرنیسم» چگونه برای آموزه‌های خود ارزش‌گذاری می‌كنند؟ در عصر پسا نظریه‌ها چه مسائلی برای اصولگرایان ارزش محسوب می‌شود؟
 در این زمینه نباید اصولگرایی را با محافظه‌كاری یكسان و در یك جایگاه در نظر بگیریم. به عنوان مثال در جامعه انگلستان محافظه‌كاران همواره مدرن‌تر از حزب كارگر كه شعار‌های تند و رادیكالی می‌دهند بوده است. در ذات برخی از اصولگرایان نوعی محافظه‌كاری درونی وجود دارد. این عده وضعیت موجود و حتی گذشته را بهتر از زمان آینده می‌دانند. بخش‌هایی از اصولگرایان براین باور هستند كه مدرنیته یك تهاجم سنگین علیه اسلام بوده و چون اسلام ریشه در سنت‌ها دارد با همه دستاوردهای مدرنیته مخالف هستند. اما این نوع تفكر الگوی فكری اغلب اصولگرایان نیست. دغدغه اصلی اصولگرایان این است كه موج مدرنیته كه وزیدن گرفته قابل استفاده است یا اینكه ما را با خود خواهد برد. در این زمینه یك بحث بین «رابیندرانات تاگور» و «مهاتما گاندی» صورت گرفته است. تاگور معتقد بود «پنجره‌ها را باز بگشایید بگذارید بادها به سمت كشورمان وزیدن بگیرد». گاندی اما در این زمینه عنوان می‌كرد: «وزیدن باد به كشورمان خوب است اما من اجازه نمی‌دهم این باد من را از پنجره به بیرون پرتاب كند». مواضع اصولگرایان در این زمینه با مهاتما گاندی تطابق بیشتری دارد. 
  چرا احزاب قدیمی و ریشه‌داری چون حزب «موتلفه» كاركرد خود را از دست داده‌اند؟آیا موتلفه كه متكی به بازار بود با مدرن شدن جامعه و به حاشیه رفتن بازار كاركرد خود را از دست داده یا اینكه اصولگرایان مدرن اجازه عرض‌اندام به اصولگرایان سنتی مانند موتلفه را نمی‌دهند؟
 به نظر من هر دوی این مسائل در این مورد صحیح است. به صورت طبیعی تغییر ساختارهای اقتصادی بر جریان‌های سیاسی كه تكیه بر بخش اقتصادی دارند تاثیرگذار است و رفتار آنها را تغییر می‌دهد. حزب موتلفه هم كه بر مسائل اقتصادی تاكید داشت با تغییر ساختارهای اقتصادی از این وضعیت متاثر شد. بنده باید متذكر شوم كه حزب موتلفه در شرایط كنونی از مدرن‌ترین ابزار استفاده می‌كند و در این زمینه از بسیاری از احزاب اصلاح‌طلب هم وضعیت بهتری دارد. اما نوسازی ابزار با نوسازی تفكر متفاوت است و دارای دو وجه متمایز است. هر حزب سیاسی با پیام خود مخاطب جذب می‌كند. به نظر من حزب موتلفه اسلامی تاكنون نتوانسته پیام‌های خود را نوسازی و به روز كند. به همین دلیل مشتریان خود را از دست می‌دهد. موتلفه باید در انگاره‌های خود بازنگری كند و تفكری جدید و قابل فهم برای نسل جدید به وجود بیاورد. 
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز