ارتش ترکیه به حملات شدید خود به پایگاههای حزب کارگران کردستان ترکیه (پ.ک.ک) ادامه میدهد و پ.ک.ک هم در عین حال اعلام کرد که دولت ترکیه رسما به آنها اعلام جنگ کرده است. روز گذشته نیز حدود ٣٠جنگنده ترکیه از میان اف- ١٦ حملات جدیدی به پایگاههای پ.ک.ک در شمال عراق داشتهاند. وزارت خارجه آمریکا نیز اعلام کرد که نسبت به تشدید درگیریها از سوی حزب کارگران کردستان که واکنش ترکیه را برای دفاع از خود میطلبد، نگران است . وزارت خارجه آمریکا، پ.ک.ک را ترغیب کرد تا عملیات نظامی خود را متوقف کند و از ترکیه نیز خواست تا به دنبال یک راهکار سیاسی باشد. از سوی دیگر، مسئولان ترکیهای تحقیقاتی را علیه «صلاحالدین دمیرتاش»، رهبر حزب دموکراتیک خلق ترکیه، بزرگترین حزب حامی کردها به اتهام دست داشتن در برهم زدن نظم عمومی و تحریک به خشونت آغاز کردند. دلیل این اتهام به اکتبر سال ٢٠١٤ برمیگردد، اما آغاز تحقیقات علیه او در اوج حملات آنکارا علیه کردها صورت گرفته است. همزمان، خبرگزاری آناتولی گزارش داد که اگر دمیرتاش محکوم شود، احتمالا حکم حبس تا ٢٤سال علیه او صادر میشود. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه نیز دمیرتاش را مسئول نخست کشته شدن ٥٠ تن در تنشها در برخی از شهرهای ترکیه در اکتبر گذشته خوانده و گفت: دمیرتاش که از مصونیت پارلمانی درحال حاضر برخوردار است، همواره برای تحریف روند صلح داخلی در ترکیه و مانعتراشی بر سر آن تلاش کرده است، دمیرتاش در اتخاذ موضعی صریح در قبال پ.ک.ک شکست خورده است. حمله به کردها به چه علت؟ چندی پیش دولت ترکیه و آمریکا به توافقی دست یافتند که براساس آن، ارتش آمریکا اجازه خواهد یافت از پایگاه هوایی اینجرلیک ترکیه برای حمله به مواضع داعش در سوریه استفاده کند. همچنین به نظر میرسد که ترکیه و آمریکا درخصوص شکل دادن منطقه امن در شمال سوریه به توافق رسیدهاند. از ابتدا اینگونه به نظر میرسید که ترکیه پس از این توافق با آمریکا به سمت حمله به مواضع داعش در سوریه گام بردارد اما در عمل آنچه که رخ داد این است که ترکیه این روزها مواضع کردهای پ.ک.ک در عراق را زیر آتش سنگین خود گرفته است. گویی که آنکارا این روزها کردها را بیش از داعش تهدیدی برای امنیت خود میبیند. اما چرا؟ واقعیت این است که ترکیه یک قدرت رو به رشد در خاورمیانه است. برای یک قدرت رو به رشد نیز مهمترین مسأله افزایش گستره نفوذ منطقهای است. ترکها بهطور سنتی از برخی از اهرمهای نفوذ خود در منطقه برخوردار بودهاند و طی سالهای اخیر نیز تلاش کردهاند جای پای بیشتری در منطقه ایجاد کنند. حمایت از شبهنظامیان مسلح در سوریه یکی از تاکتیکهای اساسی ترکیه در دستیابی به اهدافش در منطقه است. بنابراین ما شاهد هستیم که در سوریه آنکارا از گروههای شبهنظامی که منافعشان با ترکیه نزدیک است یا از نظر ایدئولوژیک با حزب عدالت و توسعه نزدیکی دارند، حمایت میکند. هدف ترکیه نیز این است که این گروهها از لحاظ سیاسی آنقدر قدرتمند باشند تا بتواند خلع سیاسی سوریه بعد از اسد را پر کنند. ترکیه در عراق نیز جای پا دارد. ترکمنهای عراق به صورت بالقوه میتوانند اهرم نفوذ ترکیه در عراق باشند. حتی برخی از گروههای سنی در عراق نیز که با برخی گروههای کرد در ارتباط هستند میتوانند بهعنوان اهرم ترکیه عمل کنند. اما مشکلی که ترکیه در استفاده از این اهرمهای نفوذ دارد این است که تا زمانیکه آنکارا از لحاظ سیاست داخلی از امنیت و ثبات کافی برخوردار نباشد و تا زمانیکه حزب عدالت و توسعه موفق نشود شرایط شکنندهای که درحال حاضر در عرصه سیاست داخلی با آن دستوپنجه نرم میکند را از میان بردارد، موفق نخواهد شد از اهرمهای نفوذ منطقهای خود بهطور کامل و موثر استفاده کند. درواقع امروز اولویت ترکیه حفظ امنیت و ثبات سیاسی داخلی و سپس ورود قدرتمندانه به عرصه سیاسی خارجی و منطقهای است. به نظر میرسد که امروز اردوغان بر این عقیده است که مبارزه مستقیم با داعش از اولویت کمتری در مقایسه با سرکوب کردها و عقب راندن سیاسی آنها با برگزار کردن انتخاباتی زودهنگام و درنهایت تثبیت موقعیت سیاسی دولت عدالت و توسعه، برخوردار است. نقطه آغاز مشکل اردوغان با کردها اصل داستان اما از اوایل سال ٢٠١٥ میلادی آغاز شد. در آن زمان شهر کوبانی در شمال سوریه و در نزدیکی مرز ترکیه زیر حملات شدید داعش قرار داشت و درنهایت این کردها بودند که توانستند کوبانی را از نیروهای داعش پاکسازی کنند. پس از آنکه کردها کوبانی را در اختیار گرفتند حمایت آمریکا از کردها بیشتر شد و کردها هم ذیل همین حمایتهای آمریکا توانستند بر سرزمینهای تحت کنترلشان بیفزایند. رفتهرفته با توجه به دستاوردهای کردهای سوریه علیه داعش، توجه رسانههای غربی نیز به آنها جلب شد و کردها بهعنوان نیرویی که پیروزیهای زیادی در نبرد با داعش داشتهاند، معرفی شدند. در آن سو ترکیه همواره از حمایتهای آمریکا از کردهای سوریه، به دلیل ارتباطشان با کردهای پ.ک.ک در ترکیه شکوه داشته است. درواقع آنکارا از این بیم داشت که نزدیک شدن کردهای سوریه به کردهای پ.ک.ک موجب قدرتمندتر شدن بلوک کردها در منطقه خواهد شد. این ماجرا تا زمان انتخابات پارلمانی ترکیه و عملکرد بد حزب عدالت و توسعه در این انتخابات ادامه یافت. نتیجه انتخابات به گونهای رقم خورد که کردها توانستند به عنوان یک حزب رسمی به پارلمان راه یابند و درنهایت حزب عدالت و توسعه نیز مجبور شد برای تشکیل دولت با دیگر احزاب، ازجمله کردها، دست به ائتلاف بزند. دولت ائتلافی نیز برای اردوغان به معنای تشکیل دولتی شکنده و زیر بار فشار سیاسی بود. بنابراین اردوغان تا به امروز زیر بار این ائتلاف نرفته است. این درحالی است که این انتخابات برای رجب طیب اردوغان، رهبر حزب عدالت و توسعه، برای پیشبرد طرحهای منطقهایاش بسیار حیاتی بود. زمان تغییر رفتار ترکیه اما از اوایل ماه جولای بود که رفتار آنکارا رفتهرفته تغییر کرد. در اوایل ماه جولای گزارشهایی در رسانههای ترکیه منتشر شد که نشان میداد ترکیه به دنبال مداخله نظامی در سوریه است. در سوم جولای، گزارشهایی درباره اعزام نیروهای نظامی بیشتر به مرزهای ترکیه و سوریه منتشر شد. در دهم جولای، موجی از سرکوبهای داخلی در ترکیه به راه افتاد. احمد داوود اوغلو، نخستوزیر ترکیه نیز اخیرا اعلام کرد که در جریان این بازداشتها ١٠٥٠ نفر بازداشت شدهاند. در جریان بازداشت نهتنها تعدادی از افراد وابسته با داعش بازداشت شدند بلکه تعدادی از افراد در ارتباط با پ.ک.ک و جبهه آزادی خلق ترکیه نیز دستگیر شدند. این سرکوبها پس از آن آغاز شد که پ.ک.ک در تاریخ ٢٩ و ٣٠ ژوئن به پایگاه نظامی داغلیجا در شرق ترکیه حمله کرد. پ.ک.ک همچنین تهدید کرد که به پروژه سدسازی در جنوب شرق ترکیه نیز حمله خواهد کرد. در همین اثنا بود که جان آلن، فرستاده ویژه رئیسجمهوری آمریکا به ترکیه سفر کرده و با برخی از مقامات نظامی ترکیه دیدار کرد. از این مرحله بود که آشکار شد ترکیه درنهایت به همکاری با آمریکا برای برعهده گرفتن نقش فعالتری علیه داعش رضایت داده است. واقعیت این است که به دو دلیل، ترکیه دیگر به دنبال تشجیع شورشیان تحت حمایت خود به اقدام برای سرنگون کردن بشار اسد در سوریه نیست. این دو دلیل عبارتند از: ١-سیاست داخلی ظاهرا آنکارا به این نتیجه رسیده است که برای دستیابی به نتایجی که به دنبال آن است خود باید نقش فعالتری برعهده بگیرد. به لحاظ داخلی، حزب حاکم عدالت و توسعه، بهخصوص رجب طیب اردوغان، به دنبال برگزاری انتخابات پارلمانی جدید است و دیگر علاقهای به مذاکره با احزاب دیگر برای تشکیل ائتلاف ندارد. شعلههایی که از آتش حملات ترکیه علیه پ.ک.ک و داعش برخواهد خواست، میتواند آرای حزب جمهوری دموکراتیک را که حامی کردها است، بسوزاند. این حملات همچنین ممکن است در پایگاه حزب جنبش ملیگرای ترکیه نیز خلل ایجاد کند و بخشی از آرای ملیگرایان ترکیه را به حزب عدالت و توسعه منتقل کند. در کنار اینها شایعاتی درخصوص احتمال تجدیدنظر حزب اردوغان در آییننامهاش درباره ممنوعیت حضور سیاستمدارانی نظیر عبدالله گل، علی باباخان و بیش از ٦٠ سیاستمدار دیگری که اخیرا از سوی حزب عدالت و توسعه سلب صلاحیت شدهاند، به گوش میرسد و ظاهرا اردوغان تصمیم دارد شرایط را برای حضور آنها در انتخابات فراهم کند. در این صورت و با ورود چهرههای محبوب، حزب او شانس بیشتری برای کسب اکثریت مطلق آرا در انتخابات خواهد داشت. بنابراین از نقطه نظر داخلی، اردوغان بر این عقیده است که به راه انداختن جنگ، وقتی که با برگزاری انتخابات ترکیب شود، نتیجهاش پیروزی انتخاباتی و قدرت سیاسی بیشتر برای حزب عدالت و توسعه است. ٢-استراتژی منطقهای از نقطه نظر استراتژیک، شکل گرفتن یک منطقه مستقل کرد در مرزهای ترکیه و سوریه، به هیچ عنوان در راستای منافع ترکیه نیست. علاوه بر این به نظر میرسد که آنکارا به این نتیجه رسیده است که داعش و دستاوردهایش در سوریه، تهدیدی علیه امنیت ترکیه است که بیش از این نمیتوان نادیدهاش گرفت. توافق میان ترکیه و آمریکا بر سر استفاده از پایگاه اینجرلیک هم چندان تصادفی نیست. توافق هستهای که به گونهای میتوان گفت که توافق میان ایران و آمریکا بوده است، بازی را در خاورمیانه کاملا عوض کرده است. در چنین شرایطی است که رقابتها در منطقه میان قدرتهای منطقهای بسیار شدید خواهد شد. در چنین شرایطی آنچه برای ترکیه بسیار اهمیت مییابد این است که در عمل به آمریکا نشان دهد که برای پیشبرد سیاستهایش در منطقه، در آینده مجبور است روی ترکیه حساب باز کند. با تفاصیلی که ذکر شد میبینید که درنهایت منافع داخلی و استراتژیک ترکیه، این کشور را وادار کرد تا به صورت فعالتری در منطقه وارد عمل شود. اما این سیاست ترکیه مشکلاتی را هم به همراه دارد. نخست اینکه مفهوم جنگ از دید ترکیه با مفهوم جنگ از دید آمریکا متفاوت است. آمریکا برای مبارزه با داعش با ترکیه توافق کرده است اما هنور مشخص نیست که آیا آمریکا حاضر است چشمانش را روی آنچه ترکیه با کردها میکند، ببندد یا خیر. شاید هم بتوان این احتمال را داد که ترکیه آمریکا را در این خصوص بازی داده است و سعی کرده از تهدید داعش بهعنوان چتری برای سرکوب کردها استفاده کند.