به گزارش روز نو، حوادث روزهاي اخير صحنه سياست ايران نشانههايي از يک اتفاق جديد را به اذهان متبادر ميکند اين اتفاق جديد به صورت ملموس و روشن در رفتار و مناسبات جناح مخالف دولت بروز و ظهور کرده است. نه تنها زبان و ادبيات سياسي جريان مخالف دولت تندتر شده، بلکه فعاليتها و تلاشهاي آنها در داخل و خارج سيستم براي اخلال در کار دولت، حالت سازمان يافته پيدا کرده است. مثالها و مصداقهاي اين سخن پرشمار است. تنها ظرف دو هفته اخير، محافل مخالف دولت به صورت زنجيرهاي چند تصميم کليدي دولت در عرصه اقتصادي و سياست خارجي را به چالش کشيدند. از تصميم دولت درباره مؤسسات مالي غيرمجاز تا اصلاح حقوق کارگران و معلمان و از مأموريت دولت در اجراي دو مصوبه مجلس براي يارانه پردرآمدها و تعديل قيمت بنزين تا کارشکني در روند مذاکره تيم هستهاي در وين.
در موج مقابله جويي که گروه مخالف با برنامههاي دولت به راه انداخته همه واحدها و شعبههاي اين جريان شرکت جستهاند شعب دانشجويي، تشکيلات حزبي و شاخههاي پارلماني اين جناح هر کدام با ايراد سخنرانيها يا ارائه طرحها و برگزاري ميتينگها، براي توقف کار دولت تلاش کردند. البته در اين ميان بالاترين سهم را تريبونهاي تبليغاتي و شبکههاي پرشمار سايبري و رسانههاي مکتوب و غيرمکتوب آنها داشته است تا جايي که حتي رسانه متعلق به يک سازمان اسم و رسمدار نظام نيز با ترتيب دادن ميزگردي 4 چهره ضد مذاکرات هستهاي را فراخواند تا از تريبون اين خبرگزاري در حرکتي برخلاف سياست اعلام شده رهبر معظم انقلاب خواستار توقف مذاکره هستهاي شوند.
ناظران سياسي حدس و گمانههاي مختلفي در تحليل انگيزه اين حرکت سراسيمه وار مخالفان عليه دولت مطرح کردهاند. آنها بيش از همه روي دو عامل «انتخابات مجلس دهم» و نيز نزديک شدن زمان مقرر براي «توافق هستهاي» انگشت تأکيد مينهند. به باور اين ناظران اين دو رويداد يک حس واحد را در ذهن جريان تندرو ايجاد کرده است، حس هراس عميق از يک شکست و انزوا. اين نگراني بويژه از زماني تشديد شد که دولت روحاني توانست يک اجماع چشمگير ميان شخصيتها و نهادها و مراجع مؤثر نظام بر سر پيشبرد گفتمان اعتدال در سياست خارجي و داخلي برقرار سازد به گونهاي که امروز کمتر فرد مؤثري از نخبگان نظام است که با اصل تعامل و اعتدال در ديپلماسي مخالفت ورزد يا آنکه اصل مورد تأکيد رئيس جمهوري مبني بر انجام رقابت عادلانه و سالم در انتخابات آينده را نفي کند.
جريان مخالف دولت اميدوار بود که در سال دوم از فعاليت دولت بتواند با تکيه بر پارهاي مشکلات بويژه رکود اقتصادي برجاي مانده از دوره گذشته، شکافهايي را درون دولت يا ميان دولت و نهادهاي ديگر به وجود آورد جريان تندرو حتي در روز معلم، کارگر و روز دانشجو تلاش کرد تا زمينه اي براي بي ثباتي در فضاي جامعه فراهم کند اما با وجود تلاطمها و فراز و نشيبها، دولت يازدهم توانست علاوه بر حفظ انسجام درون دولت مانع از بروز تنش در فضاي سياسي داخل و خارج شود.
در چنين فضايي است که اغلب ناظران سياسي معتقدند واکنشها و رفتارهاي شتاب زده جبهه مخالف دولت نشانهاي از هراس و تشويش دروني آنها است نه نمايش قدرت. به نظر ميآيد روحاني و همکارانش نيز به اين واقعيت پي بردهاند سخنان اخير رئيس جمهوري که در آن از جنگ رواني و حاشيهسازي مخالفان سخن به ميان آورد گوياي همين واقعيت است.
برهمين اساس رئيس دولت اعتدال براي روشن ساختن افکار عمومي نسبت به اهداف و مقاصد جنگ تبليغاتي مخالفان دائم سعي ميکند مردم تصويري شفاف از وضع امروز و ديروز جامعه بدست آورند و آنها در اين قياس و مقايسه به خاطر آورند که گروه تندروها در فرصت چند سالهاي که در اختيار داشتند چه سرنوشتي را براي اقتصاد و سياست خارجي کشور رقم زدند کما اينکه روحاني در دو سفر استاني اخير خويش به صورت بارزتر اين بحث مقايسهاي را پيش کشيد. بيشک هدف رئيس دولت اعتدال از بازگويي و بازنمايي وضعيت مديريت اقتصادي و سياسي گذشته تلافي يا انتقامجويي از حريف سابق نيست، بلکه او به صورت روشن در پي انتقال اين پيام به جامعه است که اقليت کم شماري که اکنون مقابل دولت صف بستهاند مجريان همان سياستهاي خسارت بار 8 سال گذشته هستند، هيچ حرف تازهاي براي گفتن ندارند و اساساً هنر آنها بر مخالفت جويي و شعارپردازي استوار است.