ديروز چهارم خرداد، سالروز ورود هيات مك فارلين به تهران بود. مك فارلين كه روزگاري مشاور امنيت ملي دولت رونالد ريگان، رئيسجمهور وقت آمريكا بود از سوي وي مامور شد به تهران سفر كند. مك فارلين در خرداد 65 به تهران آمد تا بتواند از طريق مذاكره، ايران را ميانجي آزادسازي گروگانهاي آمريكايي در لبنان سازد. از سوي ديگر ايران كه درگير جنگ با عراق بود حاضر ميشود در ازاي خريد سلاح از اين كشور، نقش ميانجي را در منطقه ايفا كند. در اين خصوص محسن هاشمي با «آرمان» به گفتوگو نشسته است که در ادامه ميخوانيد.
در سفر مك فارلين به تهران چه گذشت؟
قرار بود چهارم خرداد سال 65 هواپيمايي حامل 50درصد قطعات درخواستي وارد تهران شود. در اين سفر مك فارلين كه جايگاه اداري خود را در سطح وزراي دولت آمريكا معرفي ميكرد، همراه اوليور نورث، جورج كيو، هاروارد.ر. تايچر و آميرام وارد تهران شد. هدف اصلي از اين سفر مذاكره بر سر آزادي چهار گروگان آمريكايي در بيروت بود. اما در حين مذاكرات براي تشويق ايران صحبتهايي از سوي هيات آمريكايي در مورد ايجاد پل ارتباطي بين دو كشور مطرح ميشد. آنها البته درخواستهايي هم براي ملاقات با مقامات ارشد سه قوه و حتي امام(ره) مطرح ميكردند ولي اين موضوع مورد موافقت مسئولان ايراني واقع نشد.
سمت مك فارلين چه بود؟
هفت سال بعد از اين مذاكرات مك فارلين كتابي نوشت كه ادعا كرده بود بعد از اينكه از مقام مشاور امنيت ملي دولت ريگان استعفا داد، به دستور ريگان مامور شد به ايران بيايد تا براي آزادي گروگان هاي آمريكايي قبل از انتخابات كنگره با مقامات ايراني وارد مذاكره شود. او آن روز با گذرنامه ايرلندي به نام شون دولين وارد ايران شد. در ايران مذاكرات تنها براي تامين سلاح تلقي ميشد. تا اينكه بالاخره ريگان مجوز سفر را به هيات آمريكايي ميدهد. ظاهرا نظر افرادي مثل نورث اين بوده كه ابتدا مذاكرات در سطح پايينتري صورت بگيرد اما به خاطر عجله دفتر رياستجمهوري آمريكا، تصميم گرفته شد كه سفر در سطح بالاتري انجام شده و بنابراين مك فارلين وارد جريان اين سفر شد.
خواست مشخص هيات آمريكايي چه بود؟
آنها در جلسات، ضمن صحبت از سوابق رابطه ايران و آمريكا گفتند كه ايجاد رابطه دو کشور با مشكلات زيادي روبهروست و مردم آمريكا معتقدند كه تقويت نفوذ ايران در ساير كشورها باعث اخراج آمريكاييها از منطقه و ضربه به منافع حياتي آنها خواهد بود. هيات همراه مكفارلين بر اساس برنامه با عنوان طرح نجات گروگانها عمل ميكرده كه محتواي آن ايجاد انگيزه در دولت ايران براي دخالت و اعمال نفوذ بر كساني بود كه در بيروت به گروگانگيري اقدام كرده بودند. آنها ميگفتند در اين زمينه آبرو گذاشتهايم و رئيسجمهور آمريكا به خانواده گروگانها قول داده كه آنها را آزاد كند. البته جناح مخالف آنها هم شک داشتند آنها بتوانند در اين كار موفق شوند. بنا به گفته شركتكنندگان ايراني هيات آمريكايي از همان جلسه اول بر آزادي همزمان گروگانها تاكيد داشت. البته در جلسات بعدي مذاكرات، تحويل جسد يكي ديگر از آنها، به اين ليست اضافه شد. آنها اين را هم ميگفتند كه اگر گروگانها آزاد شوند حاضرند تا هر مدتي كه لازم است در ايران بمانند و درباره مسائل ديگر مثل نيازهاي لجستيكي، فني و اطلاعاتي ايران مذاكره كنند.
موضع تيم مذاكرهكننده ايراني در برابر آمريكاييها چه بود؟
نظر ايرانيها بر اين بود كه براي آزادي گروگانها وساطت نزد گروههاي لبناني را يكي يكي انجام دهند كه تا پس از آزادي هر فرد يكي از خواستههاي جمهوري اسلامي محقق شود. اما آمريكاييها اصرار داشتند هر چهار نفر با هم آزاد شوند. اين درحالي بود كه آنها 50درصد از 240 قلم لوازم يدكي مورد توافق را نياورده بودند. لذا از سوي تيم ايراني دو پيشنهاد ارائه شد كه هردوي آنها، شيوهاي تدريجي را نشان ميدهد. شيوه اول اين بود كه 240 قطعه يدكي درخواستي بهطور كامل به ايران برسد و سپس با پادرمياني ايران يك نفر آزاد شود. بعد از اينكه دو دستگاه هايدپاورها با قطعات و مهمات توپها برسند، نفر دوم آزاد شود. بعد از رسيدن مابقي هايدپاورها نيز نفر سوم و پس از توافق روي موبيل و قطعات هليكوپتري نفر بعدي آزاد شود. روش ديگر پيشنهادي هم اين بود كه بعد از دريافت كامل و بررسي سلامت 240 قطعه دو نفر آزاد شده و پس از دريافت هايدوپاورها در تهران دو نفر ديگر آزاد شوند. البته براي موبيل بقيه هايدپاورها و ساير قطعات هم تضمين دريافت كند. البته مضاف بر اينها لبنانيها درخواست آزادي زندانيان 17گانه كويتي را هم داشتند.
يكي از مواردي كه آمريكاييها در اين جلسات به آن تاكيد داشتند سرّي بودن مذاكرات بود. چرا آنها اعتقاد داشتند محتواي مذاكره بايد محرمانه بماند؟
آنها ميگفتند عدهاي در كاخ سفيد منتظرند ماموريت اين هيات به موفقيت نرسد. آنها همچنين ميگفتند اگر مك فارلين دست خالي به آمريكا برگردد روي ما لجن ميپاشند و اگر شما مساله را حل كنيد ما از گود موفق بيرون آمدهايم و حاضريم ظرف سه روز سههزار موشك ضد تانك به شما بدهيم. همچنين سعي ميكردند ايران را از شوروي بترسانند و حتي مساله جنگ را بر گردن شوروي بيندازند. هيات آمريكايي ميگفت حاضريم اطلاعات مهمي از شوروي و سياستهايش در اختيار ايران قرار دهيم و ميخواهيم در دفاع از ايران عليه شوروي با شما همكاري كنيم. در مقابل تيم مذاكرهكننده ايراني از سياست «نه شرقي، نه غربي» خود دفاع كرد. نمايندگان ايراني به آنها گفتند ما خطر شوروي را بسيار بيشتر از آمريكا لمس ميكنيم. مقامات ايراني در خصوص مقوله تروريسم هم بيان كردند ايران بيش از هركشوري قرباني تروريسم بوده و تروريستهايي كه عليه ما اقدام كردهاند در كشورهاي اروپايي و آمريكايي هستند.
نفوذ ايران در لبنان چقدر توانست اثر داشته باشد؟
مذاكرهكننده ايراني در پاسخ به اين سوال مذاكرهكننده آمريكايي كه «آيا امكان آزادي گروگان ها وجود دارد؟» گفته بود ما كاري را آغاز ميكنيم كه به اجراي آن اميدوار باشيم. ايران هياتي را براي مذاكره به لبنان فرستاد. اما لبنانيها براي آزادسازي گروگانها شرطهايي گذاشتند كه رژیمصهیونیستی بايد از جولان و جنوب لبنان عقبنشيني كند و زندانيان كويتي آزاد شوند. فرستاده ايران در لبنان درنهايت توانست آنها به شرط آزادي زندانيان كويتي راضي كند.
سود ايران از اين مذاكرات چه بود؟
در آن مقطع، جنگ ايران و عراق به مرحله سرنوشتسازي رسيده بود و ايران براي رسيدن به خواستههايش در جنگ نياز به يك عمليات سرنوشتساز داشت. اما اين هدف با وضعيت تسليحاتي ايران در آن زمان قابل برآوردهشدن نبود. ناوگان تسليحاتي ايران به خاطر سالها حضور آمريكا در كشور و وابستگي تسليحاتي و نظامي به آمريكا، نيازمند تجهيزات اين كشور بود. در مقابل ناوگان تسليحاتي عراق هم وابسته به شوروي بود. با توجه به جنگ سرد و مسابقه تسليحاتي آمريكا و شوروي صنايع تسليحاتي آمريكا در توليد سلاحهاي خنثيكننده تسليحات شوروي توفيقاتي به دست آورده بود. آن چيزي كه در اين ميان مشهود است تدبير امام(ره) و مقامات عالي نظام موجب شد نه تنها تردامني اين ماجرا ايران را دچار نكند بلكه با رفع نياز تسليحاتي، شيريني پيروزيها در جنگ با عراق كام ايران را فرا بگيرد. بر اساس همين تدبير و رويكرد بود كه بعد از افشاي ماجرا و تحليلهاي پيراموني آن آنچه برجسته بود این بود كه آمريكا با هدايايي چون كيك، اسلحه و انجيل امضا شده دستش را به سوي مقامات ايراني دراز كرد، اما اين دست از سوي هيچ مقام ايراني در سطوح عالي فشرده نشد.
نظر آمريكاييها درباره مذاكره چه بود؟
جورج كيو كه از روند مذاكرات يادداشت برميداشت نوشته بود ايرانيها با وقتكشي تلاش ميكردند بيشترين امكانات را از هيات آمريكايي بگيرند.