جشنِ نـوروز، گویای پیشینه تابناک حوزه تمدنی ما و جلوهای برجسته از فرهنگ غنی باشندگان این قلمرو است. نوروز که قرنهای دراز بهمثابه نقطه عطف جشنهای جهان بهشمار میرود، حدوثش از قــراردادِ اجتماعـی عقلانی مایه میگیرد و داومش را زیباییشناسی غیرتحمیلی و غیرسیاسی تضمین کرده است؛ درواقع این «عید همایون»، عیدِ جهان، روزِ نشاطِ زمین و زمان، جــوشِ شکفتـنـیها و شـورِ سـرشـار از هیجانِ هر آغاز است؛ آغازی که الهامبخشِ طرحِ نو و نگاه نو به آینده است. نوروز گذشتِ زمان و دگرگونیهای دوران را شاهد بوده و پیوسته با آمدورفتِ سرشار از شادی و امیدش پایانِ فصلی دیگر را به ساکنـان این سیاره کهنسال اعلام کرده است. نوروز، تجدید خاطــره بـزرگـــی است، خاطره تجدیدِ شادی همگانی انسانها و خویشاوندی انسان با طبیعت، ازهمینرو است که گذشت سالهای دراز نه تنها از شکوهمندی سنتهای آن نکاسته، بلکه روشنگرِ این واقعیت بوده که بزرگداشتِ نوروز و گرامیداشتن سنتهای آن با فرهنگِ باشندگان حوزه تمدنی ما، پیوندی ناگسستنی یافته است. نوروز اینک بهعنوان یکمیراث معنوی فاخر در دورانِ معاصر نهتنها مورد پسندِ مردمِ حوزه تمدنی ما قرار دارد که هرساله بهگونه بایستهای تجلیل میشود، گرچه گاه در برخی از مقاطعِ زمان مدتی ممنوع شده است، اما باوجودِ آن، مردم این مناطق نوروز را حتی بهشکلی پنهانی یا در دوردستها جشن گرفتهاند. جغرافیای نوروز با نام نوروز یا مشابه آن، سراسرِ شرقِ میانه، بالکان، قزاقستان، تاتارستان، چینشرقی، سودان، زنگبار، قفقاز، آستراخان و نیز آمریکایشمالی، هندوستان، پاکستان، بنگلادش، بوتان، نپال و تبت را شامل میشود، همچنین کشورهایی مانند مصر و چین باوجوداینکه جزو سرزمینهایی نوروزی نیستند، اما امروزه جشنهایی مشابه جشنِ نوروز در این کشورها برگزار میشود. در سالِ۲۰۱۰، سازمانمللمتحد با تصویبِ قطعنامهای، عید نوروز را بهعنوان روز بینالمللی نوروز و فرهنگِ صلح در جهان بهرسمیت شناخت؛ در سالِ۱۳۸۹ نیز نخستین دوره جشن جهانی نوروز بهگونهای برگزار شد که سران کشورهای حوزه نوروز در آن مشارکت کردند و پس از آن، این آیین باستانی هرساله در یکی از این کشورها گرامی داشته میشود. نوروز تنها شادمانیکردن برای پشتسرگذاشتنِ زمستان نیست، بلکه فرهنگِ استقبال از همپذیری و نفی خودمرکزپنداری است، فرهنگی که با وجود ناهمگونی و سنجشناپذیری تجربهها، گفتوگو را اساس قرار میدهد، زمینه ادغام افقها را بهوجود میآورد و مواجهه منطقی میان آدمیان را معنادار میکند، ازهمینروست که نوروز جلوهای از معنویتِ پربارِ بخشی از جامعه بشری بهشمار میرود که بهخوبی «انسان بهمثابه موجودی فرهنگی» را مصداق میبخشد، ازهمینروست که از مانعتراشیها و روایتسازیها عبور میکند و هرساله زمینههای درنگِ خوشایندِ آیندهنگری برای تداوم و تفاهم را بهوجود میآورد.