حقایقی که از زندگي انيشتين نمي دانيد | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۰
کد خبر: ۱۲۱۳۷۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۵ - ۰۷ اسفند ۱۳۹۳
اکثر دوستداران علم با شنيدن نام اينشتاين به ياد نظريه‌ي جنجالي نسبيت و فرمول هم‌ارزي جرم و انرژي (E=mc2) مي‌افتند، نظريه‌اي که نگاه انسان به جهان را از فيزيک کلاسيک نيوتني جدا کرده
اکثر دوستداران علم با شنيدن نام اينشتاين به ياد نظريه‌ي جنجالي نسبيت و فرمول هم‌ارزي جرم و انرژي (E=mc2) مي‌افتند، نظريه‌اي که نگاه انسان به جهان را از فيزيک کلاسيک نيوتني جدا کرده و کيهان را با قوانيني جديد توضيح مي‌دهد. علاوه بر نظريات علمي که او را به يکي از بزرگترين فيزيکدان‌هايي که تاکنون به جهان پاگذاشته تبديل مي‌کند، ديدگاه‌هاي فلسفي، سياسي و اعتقادي نام وي را هنوز پس از گذشت حدود ۶ دهه از مرگش در اذهان نگه داشته است. حتي دانشمندي به بزرگي اينشتاين نيز همانند باقي افراد در کنار موفقيت‌ها، اشتباهاتي نيز مرتکب شده است. زندگي وي جنبه‌هاي مثبت و منفي زيادي دارد که مي‌تواند درس‌هاي بزرگي براي آيندگان در پي داشته باشد. در ادامه نگاهي خواهيم داشت به ۱۰ حقيقت از زندگي اين دانشمند بزرگ که شايد نمي‌دانستيد.

۱ – اينشتاين ديرتر از کودکان معمولي لب به سخن گشود.

طبق سخنان خود اينشتاين وي تا سه سالگي سخن گفتن را آغاز نکرد و پس از آن نيز تا سن بيشتر از ۷ سالگي به ندرت صحبت مي‌کرد، اين موضوع در کنار ذهن متمرکز وي در حل مسائل فيزيک، ذائقه‌ي موسيقيايي و بي توجهي به بعضي درس‌هاي مدرسه و در مقابل توجه به مطالب مورد علاقه باعث شده عده‌اي بر اين باور باشند که اينشتاين از سندرم اسپرگر رنج مي‌برد. دانشمندان بزرگ ديگري مانند اسحاق نيوتون و ماري کوري نيز احتمالاً به اين مشکل مواجه بوده‌اند. توماس سول نويسنده و محقق دانشگاه استنفورد براي توصيف افراد غير مبتلا به اوتيسم که دير لب به سخن مي‌گشايند اصطلاح سندرم اينشتاين را به کار مي‌برد. اينکه چگونه مغز اين افراد در بعضي استعدادها سريع‌تر فعال مي‌شود و در برخي ديگر آهسته‌تر همچنان نامعلوم باقي‌مانده است. در پايان بايد گفت که اينشتاين يک متفکر بصري مادام العمر بود و کمتر وقت خود را به سخن گفتن هدر مي‌داد.

۲ – نمرات اينشتاين در مدرسه

در دنياي پرهياهوي امروزي و در عصر اينترنت و رسانه‌ها علاقه‌ي زيادي به برعکس نشان دادن حقايق در مورد افراد موفق و مشهور به وجود آمده است، افکار عمومي به دنبال ناکارآمدي‌ها هستند تا موفقيت افراد بزرگ را وابسته به شانس نشان بدهند. زياد شنيده‌ايم که افرادي با کنار گذاشتن تحصيلات آکادميک توانسته‌اند موفقيت‌هاي بزرگي کسب کنند اما از تلاش‌هاي شبانه روزي و علم بالاي آن افراد چيزي نمي‌دانيم. در مورد آلبرت اينشتاين نيز مشهور است که وي در دوران مدرسه دانش‌آموزي کند ذهن بوده و تا سنين بالا به موفقيتي دست نيافته است اما حقيقت اين است که وي در سنين نوجواني سرآمد درس‌هاي فيزيک و رياضي بوده است. او در حالي که ۱۲ سال بيشتر نداشت به مطالعه‌ي ديفرانسيل و انتگرال مي‌پرداخت و چگونگي استفاده از حروف يوناني و لاتين را در معادلات مي‌دانست. اما شايعه‌ي ضعيف بودن اينشتاين در مدرسه احتمالاً از اينجا مي‌آيد که يک سال سيستم نمره دهي در محل تحصيل وي معکوس شد و به جاي اينکه نمره‌ي A بالاترين نمره محسوب شود بالاترين نمره F شد، و آلبرت جوان بالاترين نمره را کسب کرد. اينشتاين دبيرستان را نيمه کاره رها کرده و در آزمون ورودي انستيتو تکنولوژي فدرال سوئيس شرکت کرد، اگرچه نمرات وي در رياضي و علوم عالي بود اما به دليل کسب نمره‌ي پايين در شيمي و زيست شناسي و ادبيات نتوانست وارد اين موسسه شود. در نهايت اينشتاين ديپلم را گرفت و سال ۱۸۹۶ در سن ۱۷ سالگي وارد مؤسسه فدرال پلي تکنيک زوريخ شد.

۳ – اينشتاين دختري نامشروع با سرنوشتي نامشخص دارد

در مؤسسه‌ي پلي تکنيک زوريخ اينشتاين با ميلوا ماريخ صربستاني آشنا شد، او تنها زني بود که در رشته‌اي که اينشتاين درس مي‌خواند پذيرفته شده بود. طي سال‌ها آلبرت ۱۷ ساله و ميلواي ۲۱ ساله روابط عاشقانه‌اي پيدا کردند و در نتيجه‌ي آن قبل از ازدواج رسمي در سال ۱۹۰۲ صاحب دختري به نام ليسرل شدند. پس از ادواج نيز آن‌ها صاحب دو فرزند پسر شدند که پسر کوچکتر آن‌ها مبتلا به بيماري اسکيزوفرني بود. سرانجام سال ۱۹۱۹ پس از پنج سال زندگي جداگانه آلبرت و ميلوا به صورت رسمي از هم جدا شدند در حالي که سرنوشت دختر آن‌ها در هاله‌اي از ابهام باقي‌مانده است. دو احتمال در مورد وي گفته مي‌شود، يکي آنکه ليسرل به فرزند خواندگي گرفته شده و ديگري اينکه بر اثر ابتلا به تب مخملک در گذشته است.

۴ – اينشتاين زندگي خانوادگي پر هياهويي داشته استا

پس از آنکه در سال ۱۹۱۴ اينشتاين از ميلوا ماريچ جدا شد روابط نامشروع متعددي را داشته که يکي از آن‌ها با دختر عمويش السا بود و سرانجام به ازدواج آن‌ها منجر مي‌شود، اگرچه گفته مي‌شود او حتي قصد ازدواج با دختر السا يعني دختر خوانده‌ي آينده‌ي خود را نيز داشته است. بعدها در نامه‌اي به السا اينشتاين از علاقه‌ي پدرانه‌ي خود به دخترخوانده‌‌ي کوچک‌اش مارگوت مي‌نويسد: به اندازه دختر خودم و يا شايد بيشتر، مارگوت را دوست دارم، و کسي چه مي‌داند اگر من پدر او بودم چه بچه بداخلاقي از او پديد مي‌آمد! در طول مدت ازدواج با السا اينشتاين خيانت مي‌کرد و السا اين موضوع را مي‌دانست اما به شرطي که سر و صدايي در نيايد اجازه‌ي اين کار را مي‌داد. آلبرت اينشتاين براي جدا شدن از همسر اولش قول داد در صورت برنده شدن جايزه‌ي نوبل منافع مادي آن را به وي و پسرانشان هديه بدهد. سال ۱۹۲۱ وي توانست به خاطر تحقيقاتش در مورد اثر فوتوالکتريک جايزه‌ي نوبل را کسب کند و طبق قولي که داده بود منافع مادي آن را به ميلوا داد تا زندگي خود و پسرانش را بگدراند.

۵ – اينشتاين سال‌هاي سختي را پشت سر گذاشته است

سال ۱۹۰۵ اينشتاين چهار مقاله منتشر کرد که پايه‌هاي علم فيزيک را لرزاند و ديدگاه انسان به فضا، زمان، ماده و انرژي را متحول کرده و فيزيک نوين را پايه گذاشت؛ تمام اين‌ها در زماني اتفاق افتاد که او در حال به پايان رساندن دکترا بود و همچنين به عنوان ممتحن در دفتر ثبت اختراع سوئيس کار مي‌کرد. پس از فارغ التحصيلي اينشتاين براي تدريس در بسياري از آکادمي‌هاي آموزشي پذيرفته شد اما مدرسه به مدسه او را رد کردند زيرا در بخشي از رزومه‌اش با حماقت تمام از توصيه نامه‌ي هاينريش وبر که کلاس‌هاي زيادي را خراب کرده بود استفاده کرده بود. همين مثال نشان مي‌دهد هوش بالا برابر با خردمندي نخواهد بود و انسان‌هاي باهوش نيز اشتباهاتي مرتکب مي‌شوند. اگرچه اين پذيرفته نشدن سرانجام باعث شد زمان بيشتري در اختيارش قرار بگيرد و چهار مقاله‌ي خود را جمع‌بندي کرده و در يک مقاله منتشر کند که سرانجام به دريافت جايزه‌ي نوبل منتهي شد.
با توجه به توليد و انتشار نور اينشتاين توضيح مي‌دهد که اثر فوتوالکتريک از تئوري کوانتوم پيروي مي‌کند. (همان نظريه‌اي که برنده‌ي جايزه‌ي نوبل مي‌شود)
اينشتاين وجود اتم را با آزمايش از طريق حرکت ذرات معلق ريز در مايعات و تئوري مولکولي جنبشي حرارت اثبات مي‌کند.
الکتروديناميک ذرات متحرک قوانين رياضي نظريه‌ي نسبيت خاص را اثبات مي‌کند.
آيا اينرسي يک ذره به انرژي دروني آن بستگي دارد؟ اينشتاين توضيح داد که چگونه تئوري نسبيت به هم ارزي جرم و انرژي E=mc2 منجر مي‌شود.

۶ – اينشتاين واسط مذاکرات گروگان گيري شده بود

سربازان باواريايي به خط مقدم جنگ فرستاده مي‌شوند، بر خلاف بسياري از همکارانش اينشتاين از جنگ پشتيباني نکرد و تا آخر عمر صلح طلب باقي ماند

در آلمان آن زمان روحيه‌ي صلح طلب و متعهد در کمک به برقراري آرامش، اينشتاين را در معرض خطرات زيادي قرار مي‌داد. او همراه با سه همکارش با جسارت تمام بيانيه‌اي را در مخالفت با نظامي گري امپراتور گونه‌ي آلمان و دخالت آن‌ها در جنگ جهاني اول امضا کردند. اين بيانيه پاسخي بود به اعلاميه‌ي مانيفست جهان متمدن که در جهت توجيه حمله به بلژيک بي‌طرف توسط دولت آلمان طرح ريزي شده و نزديک به ۱۰۰ نفر از روشنفکران برجسته‌ي آلماني آن را امضا کرده بودند. در حالي که بسياري از دانشمندان آن زمان از نبوغ خود براي چرخاندن چرخ دنده‌هاي جنگ استفاده مي‌کردند اينشتاين اين پيشنهادها را رد مي‌کرد. پس از جنگ آلمان شکست‌خورده و بدهکار وارد دوران جديدي از تحولات اجتماعي به رهبري هيتلر مي‌شود. در آن زمان گروهي از دانشجويان راديکال عده‌اي از استادان دانشگاه را گروگان مي‌گيرند، براي برون رفت از اين بن‌بست هيچ‌کس راضي به دخالت پليس نبود بنابراين اينشتاين و نابغه‌ي کوانتوم مکس بورن که هر دو مورد احترام استادان و دانشجويان بودند مامور مذاکره و مهار اين وضعيت شدند. سال بعد اينشتاين اعتراف مي‌کند که چقدر آن‌ها ساده لوح بودند که هرگز به اينکه ممکن است دانشجويان خودشان بر عليه‌شان برگردند فکر نکرده بودند.

۷ – اينشتاين هيچ‌گاه به خاطر نظريه‌ي نسبيت برنده‌ي جايزه‌ي نوبل نشد

همانند انقلاب‌هاي علمي ديگر دستيابي اينشتاين به مفاهيم پيچيده‌ي علمي بدون زحمات دانشمندان پيشين ممکن نبود، نبوغ او در ادامه‌ي زحمات دانشمنداني مانند هانري پوانکره و هندريک لورنتس به جمع‌بندي کلي و حذف اصطکاک بين فيزيک نيوتوني و تئوري نور جيمز کلارک مکسول منتهي شد. در سال ۱۹۱۶ تئوري اينشتاين از نسبيت عام، نسبيت خاص را با به ميان آوردن گرانش و شتاب در مفهوم فضا-زمان خميده کامل کرد. متأسفانه سه سال طول کشيد تا يکي از پيش‌بيني‌هاي کليدي اين اثر اثبات شود. در سال ۱۹۱۹ هنگامي که سرانجام ستاره شناسان خم شدن نور در اثر هوا-فضاي خميده را در خورشيد گرفتگي آن سال تأييد کردند اينشتاين يک شبه تبديل به مشهورترين انسان روي زمين شد، اما سه سال بعد از آن طول کشيد تا کميته‌ي نوبل اين قوانين را باور کند و سرانجام سال ۱۹۲۲ نوبل سال ۱۹۲۱ را در رشته‌ي فيزيک به اينشتاين اهدا کردند. اين جايزه براي کشف قانون فوتوالکترونيک به وي اهدا شد؛ اثر فوتوالکترونيک اشاره به انتشار ذرات باردار الکترونيکي (يون يا الکترون) از سطح (يا درون) ماده‌اي که تابش الکترومغناطيسي (همانند نور) را جذب مي‌کند دارد. زحمات اينشتاين در اين سطح به سؤالات گيج کننده‌اي مانند نور يا ذره بودن نور جواب مي‌دهد.

۸ – اينشتاين در ساخت نوعي يخچال همکاري کرده است

در دهه‌ي ۱۹۲۰ لوازم منزل بسيار خطرناک‌تر از امروز بودند. گاز در لوله‌هاي يخچال و آرسنيک در رنگ‌ها، بسته بندي و نگهداري را به صنعتي مرگبار تبديل کرده بود. در آن زمان واژه‌ي يخچال به معناي واقعي به جعبه‌اي چوبي اطلاق ميشد که درون آن يخ مي‌ريختند تا مواد غذايي را براي مدتي سرد نگه دارد. يخچال‌هاي الکتريکي گاه و بيگاه با اتصالي برق و يا نشر مواد شيميايي سرد کننده و فراري مانند متيل کلريد، دي اکسيد گوگرد و آمونياک باعث مسموميت و صدمه به مالکان مي‌شد. حادثه‌اي در سال ۱۹۲۶ باعث شد اينشتاين به کمک فيزيکدان مجارستاني ليو زيلارد در طراحي نوعي جديدي از يخچال به نام يخچال جاذب برود. لوازم مورد نياز اين يخچال فقط آمونياک، بوتان، آب و يک منبع حرارتي براي پمپاژ مواد درون لوله‌ها بود. روش کار اين يخچال بر اين اساس استوار است که مايعات در فشار اتمسفر پايين‌تر دماي جوش کمتري خواهند داشت. بوتان در لوله‌هاي درون محفظه که فشار اتمسفر پايين‌تري دارد مي‌جوشد و گرما را به خود جذب کرده و به بيرون از محفظه انتقال مي‌دهد. از آنجا که اين يخچال هيچ جزء متحرکي ندارد پس عمر مفيد بالايي داشته و فقط در صورتي که بدنه‌ي آن خراب شود از بين مي‌رود. با معرفي کلروفلوروکربن‌ها که جايگزين مواد سرد کننده و خطرناک درون يخچال‌ها بودند و ارائه‌ي کمپرسور يخچال اينشتاين رقابت را به يخچال‌هاي کاراتر واگذار کرد اگرچه مدت‌ها بعد از سال ۱۹۳۰ و با مشخص شدن اثرات خطرناک CFC در لايه‌ي اُزن باز هم علاقه به استفاده از اين نوع يخچال مخصوصاً در مناطق دور افتاده و بدون برق افزايش يافت.

۹ – رياست جمهوري سرزمين‌هاي اشغالي به اينشتاين پيشنهاد داده شده بود

مخالفت صريح اينشتاين با بمب هيدروژني (H-Bomb) و افزايش رقابت تسليحاتي ميان ايالات متحده و اتحاديه‌ي جماهير شوروي در سال ۱۹۵۰ مستقيماً از تلويزيون در تمامي دنياي غرب پخش مي‌شود.

اگرچه اينشتاين را به عنوان فيزيکداني بزرگ مي‌شناسيم اما ديدگاه‌هاي سياسي وي کمتر از دستاوردهاي علمي‌اش مورد توجه نبوده است، اين جهت گيري‌ها سياسي نيز همانند دستاوردهاي علمي‌اش پيچيده‌تر از آن بوده است که خيلي‌ها متصور مي‌شوند. اينشتاين يک صلح طلب مادام العمر بود و فقط يک بار به نفع جنگ فعاليتي انجام داد. در سال ۱۹۳۹ با توجه به بالا گرفتن خطر احتمال دستيابي نازي‌ها به بمب اتمي، فيزيکدان مجارستاني لئو زيلارد نامه‌اي به روزولت نوشت و از وي خواست به واکنش زنجيره‌اي و انرژي هسته‌اي اهميت بيشتري دهد. زيلارد دانشمند گمنامي بود اما هنگامي که اينشتاين زير نامه را امضا کرد مسأله شکل ديگري به خود گرفت. همين موضوع بعدها باعث برپايي پروژه‌ي منهتن شد اگرچه اينشتاين در اين پروژه شرکت نکرد و بعدها امضاي آن نامه را يکي از اشتباهات زندگي خود دانست، اما به هر حال وجود معادله‌ي E=mc2 براي ساخت بمب اتمي ضروري بود. وي با به فروش گذاشتن نسخ خطي تحقيقات خود و کمک به گروه‌هاي صلح گرا و مخالف جنگ سعي کرد اين اشتباه را جبران کند. اينشتاين يهودي الاصل بود، اگرچه او و خانواده‌اش از يهودي‌هاي لاقيد بودند ولي دولت تازه تاسيس اسرائيل از اين فرصت براي تأثير بر افکار عمومي استفاده مي‌کرد. در سال ۱۹۵۲ نخست وزير وقت اسرائيل ديويد بن گوريون به اينشتاين پيشنهاد داد که رياست جمهوري سرزمين‌هاي اشغالي را بپذيرد. اينشتاين اين پيشنهاد او را مودبانه رد کرد و با استناد به سن بالا و تمرکز مادام العمر بر پژوهش‌هاي علمي ورود خود را به سياست نامناسب دانست. سال‌ها پيش از آن اينشتاين اعلام کرده بود که مخالف تشکيل يک دولت يهودي با مرزهاي مشخص و قدرت نظامي است، همچنين با امضا نامه‌اي سرگشاده در نيويورک تايمز برخورد نامناسب با بوميان عرب در جريان دير ياسين را محکوم کرده بود، اما به هر حال وي به عنوان يکي از سرشناس‌ترين حاميان صهيونيست تاکنون شناخته مي‌شود.

۱۰ – چشم‌ها و مغز اينشتاين دزديده شده است

روزنامه‌ي تلگرام خبر درگذشت آلبرت اينشتاين را در صفحه‌ي نخست خود چاپ کرده است. 

معروف‌ترين دانشمند قرن بيستم در ۱۸ آوريل سال ۱۹۵۵ در گذشت

اينشتاين وصيت کرده بود جسدش سوزانده شده و خاکسترش به صورت مخفيانه پراکنده شود تا مقبره‌اي براي وي ساخته نشود، اما تنها چند ساعت پس از مرگش دکتر توماس هاروي در سردخانه‌ي پرينستون مغز و چشمان وي را بدون اجازه از بدنش جدا مي‌کند. چشمان را به دکتر چشم وي هنري آدامز مي‌دهند که تا به امروز در نيويورک حفظ شده است. عکس‌هاي مختلفي از لايه‌هاي مغز وي گرفته مي‌شود. اگرچه مغز اينشتاين مانند افراد عادي ۱.۲ کيلوگرم وزن داشته است اما تحقيقات روي عکس‌ها نشان مي‌دهند که قسمت‌هاي مربوط به تکلم و زبان کوچکتر بوده و قسمت‌هايي که به پردازش عددي و تجسم اختصاص دارند بزرگ‌تر بوده‌اند. همچنين در سال ۲۰۱۳ با تحقيق روي عکس‌هاي منتشر نشده دانشمندان متوجه شدند که قسمتي از مغز او به نام کورپوس کالوزوم که دو نيمکره‌ي مغز را به هم وصل مي‌کند بزرگ‌تر از افراد عادي است. 

هاروي تکه برش‌هاي مغز اينشتاين را در شيشه و در زيرزمين و زير کولر نگه‌داري مي‌کرد. پس از باطل شدن پروانه‌ي پزشکي‌اش سال‌ها با فرار از دست خبرنگاران زندگي کرد. اگرچه هدف وي از اين کار فهميدن دليل باهوشي فوق‌العاده‌ي اينشتاين بوده است اما در طول ۴۳ سالي که مغز در اختيارش بود هرگز نتوانست مطالعه‌ي مناسبي روي آن انجام دهد، شايد به دليل مسافرت زياد و شايد به دليل نداشتن بودجه و تخصص! و در نهايت با تحويل دادن بيشتر مغز به پرينستون دايره‌ي مرگ اين فيزيکدان بزرگ کامل مي‌شود.

*جام نيوز
برچسب ها: زندگی ، انیشتین
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
تهرانی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۸:۳۸ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۷
0
0
به خواننده هاتون توصیه میکنم نامه نگاریهای پروفسور انیشتن و ایة الله بروجردی را که در اینترنت قابل دستیابی است را حتمأ بخوانند .با توجه به قران و بحار النوار مجلسی ،انیشتن به مسائل بزرگی جواب داده است .وطی نامه نگاریهای اواخر عمرشون نوشته اند که مسلمان شده اند.
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز