ناگفته های تلخ علي ضياء از شب فوت همسر بنيامين +عکس | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۸:۴۰

علي ضيا، در مراسم ترحيم و تشييع پيکر همسر بنيامين برگزاري برنامه را بر عهده داشت و همانطور که در اين گفت‌ و گو مي‌گويد. در روزهاي سخت بنيامين توانست به خوبي در کنار اين خواننده باشد. او بهترين گزينه‌اي بود که مي‌شد با او در اين باره گپ زد.

ناگفته های تلخ علي ضياء از شب فوت همسر بنيامين +عکس

از زمان تصادف و اتفاقاتي که افتاد، بگوييد.

تا آنجايي که به ياد دارم اين اتفاق روز جمعه افتاد و آن روز مدام از دلم مي‌گذشت که خبري از بنيامين بگيرم به دليل اينکه چند روزي بود با او صحبت نکرده بودم و نمي‌دانم چه اتفاقي افتاد که تماس نگرفتم و بعدازظهر انگار تمام انرژي‌ام گرفته شد و خواستم يک استراحت کوتاهي داشته باشم که کلا خوابم برد. خيلي‌ها با من تماس گرفته بودند و صبح روز شنبه به عادت روزهايي که ويتامين سه داشتم «البته آن روز صبح ويتامين سه نداشتيم و برنامه ويژه شب يلدا داشتيم و در کل صبح شنبه برنامه نداشتم)، ساعت 6 صبح بيدار شدم، ديدم خيلي از دوستانم با من تماس گرفته‌اند، سريع پيامک‌هايم را چک کردم تا ببينم چه اتفاقي افتاده! که ديدم در پيامک‌ها به فوت همسر بنيامين اشاره شده است. همان لحظه با يکي از دوستان مشترک خودم و بنيامين، آقاي « مجيد بني‌فاطمه» تماس گرفتم و گفتم: آقا سيد چي شده؟! او گفت: من هم نمي‌دانم، ان‌شاءالله که شايعه است. بعد از آن سريع با بنيامين تماس گرفتم و از وي پرسيدم که آيا اين موضوع صحت دارد که بنيامين گفت اين اتفاق افتاده. همان لحظه آماده شدم و به بيمارستان رفتم و بقيه ماجرا هم که دوستان اطلاع دارند.

 - زندگي و تلاش بنيامين براي سرپا ماندن در اين سال را چطور ديديد؟

حقيقتا بنيامين از نگاه من، انسان بزرگي است. عموما در غم‌ها و مشکلات از او گريز بيروني نمي‌بينيد مگر اينکه چه اتفاقي رخ بدهد. زماني که بيمارستان رفتم و بنيامين را ديدم، ناآرام بود که اين ناآرامي هم طبيعي بود اما فکر مي‌کنم يک مقدار که زمان گذشت، يعني حدود هفت، هشت ساعت بعد از اين اتفاق، احساس کرد که همه غم‌ها، مشکلات و غصه‌ها را خودش بايد به دوش بکشد و غم‌هاي اطرافيان و افراد ديگر را هم آرام کند و تسکين بدهد: «نسيم» مادر جواني دارد که دخترش را از دست داده و خواهران او هم هستند و «بارانا»يي که مادرش را از دست داده بود. به نظر من هم اين اتفاق‌ها طلب مي‌کرد که يک مرد قوي تمام اين غصه‌ها را يک تنه به دوش بکشد و ديگران آن را هم تسکين بدهد تا اينکه خود، چالشي براي ديگران باشد.

 - شده بود که در مورد روز تصادف و اتفاق با هم صحبت کنيد؟

ما همان روز صحبت کرديم. در مورد آن  حادثه و اتفاق، تقريبا چندين بار در روزهاي مختلف صحبت کرديم.

 - بنيامين فضاي اطرافش را طوري مديريت کرده بود که کسي از او سوالي نمي‌کرد؟

ما از لحظه‌هاي اول ماجرا متوجه اين اتفاق نشديم. به هر حال بعد از ظهر جمعه اين اتفاق افتاد و من صبح شنبه متوجه شدم. مي‌خواهم بگويم که فاصله بين بعدازظهر جمعه تا صبح شنبه را متاسفانه ما در کنار بنيامين نبوديم اما از صبح شنبه که يکديگر را ديديم. چندين بار در مورد روز حادثه صحبت کرديم که اصلا چطور اين اتفاق افتاد و چه صحبتي مي‌کردند و جاهايي هم که يادش نبود. به هر حال تمام بدنش کوفته شده و جاي کبودي روي بدنش بود و خودش هم مي‌گفت اينجا را به ياد ندارم که چه اتفاقي افتاده و اين موضوع طبيعي بود که به ياد نمي‌آورد اما درد و رنج اين تصادف روي بدنش کاملا مشهود بود.

 - فکر مي‌کنيد بنيامين چطور توانست با تراژدي نبودن نسيم کنار بيايد؟

گمان مي‌کنم دليلش صبر و مهرباني زيادي است که هميشه در قلب بنيامين بوده که به لطف خدا، يکباره چند برابر شد. در کل بنيامين خيلي مهربان و صبور است و استايلش اين گونه است و اين مهرباني را با همه دارد. اما تمام اين اتفاقات بعد از فوت نسيم، ضربدر هزار شد و اين اتفاق فقط مي‌تواند لطف خدا باشد. خدا به بنيامين صبري داد که بتواند تحمل و مديريت کند و آرام باشد چون اطرافيان او هم عزيزشان را از دست داده بودند و بايد يک نفر، غم‌ها را متحمل مي‌شد و آنها را آرام مي‌کرد و در اين بين بنيامين کسي بود که ديگران را تسکين مي‌داد. او حتي افرادي که رابطه دورتري هم داشتند را آرام مي‌‌کرد. لحظه‌هايي بود که آنها کنار بنيامين گريه مي‌‌کردند و بنيامين آنها را آرام مي‌کرد. فکر مي‌کنم شرايط باعث شد که بنيامين اين تصميم بزرگ را بگيرد و برخلاف انتظار به جاي اينکه دچار چالش شود، آرامش داشت و همه ما وقتي بنيامين را مي‌ديديم، آرام مي‌شديم.

 - چه صحبت‌هايي را بيشتر از بنيامين مي‌شنيديد؟

من و بنيامين دوستان صميمي هستيم (حداقل من اين طور فکر مي‌کنم). اينکه در مورد چه چيزي صحبتي مي‌کرديم، به نظرم امانتي بين من و بنيامين است که اگر خودش بخواهد آن را بازگو مي‌کند. شايد هم نخواهد و من هم نمي‌خواهم اين حرف‌ها را مطرح کنم. حرف‌هاي‌مان نبايد يک جاهايي فاش شود اما حرف‌هاي‌مان هميشه به سمتي بود که يکديگر را در آن شرايط آرام کنيم. به هر شکل شرايط و روزهاي بسيار سختي بود و واقعا دم همه افرادي که به پاي بنيامين ماندند، گرم. همه آنها همراه بودند، کمک مي‌کردند و سنگ تمام گذاشتند، ايستادن و لحظه به لحظه و ثانيه‌به‌ثانيه برايش ماندند. به نظرم شوکي بود که آن روزها به بنيامين وارد شد. در همه جا حرف اين تصادف بود. آدم بايد قدر خود، زندگي و رفاقت‌هايش را بداند. بايد از مردمي هم که در مراسم شرکت مي‌کردند و براي فوت همسر بنيامين دغدغه داشتند، يک تشکر ويژه داشته باشم.

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز