توافق هستهای شاید نزدیک باشد و شاید هم دور، بستگی دارد ایران و گروه 1+5 چقدر بتوانند به هم اعتماد نمایند، چقدر بتوانند روی طرحهای یکدیگر توافق کنند و انعطاف داشته باشند و چقدر نگرانی از آینده بدون توافق بتواند آنان را قانع سازد که منافع هر دو طرف در یک توافق متوازن و متعادل است و شرایط بعد از سوم آذرماه میتواند بسیار شکننده و مضر باشد. تا آنجا که به موضعگیری مقامات دو طرف مربوط میشود، سخنان آنان امیدوارکننده و نشان از اراده برای حل موضوع تا مهلت سوم آذرماه میباشد. ولی آیا شرایط واقعی اجازه چنین توافقی را در وقت باقیمانده میدهد؟ بیشک پاسخ به چنین سوالی در فاصله سه هفته طبیعتا منفی است مگر اینکه انعطاف جدی در یکی یا هر دو طرف بهوجود آید. با نگاه به موضوعات پیشرو در توافق برنامه جامع هستهای درمییابیم که هنوز تکلیف تحریمها روشن نشده و گویا دولت آمریکا هم پیشنهادی قابل اعتناد در این مورد ندارد. اینکه آقای جان کری بگوید تحریمهای دولت آمریکا در دستان ایشان ولی تحریمهای کنگره نمایندگان در اختیار دولت نیست، حاکی از وجود دو حاکمیت در ایالات متحده آمریکا می باشد که حقوق بینالملل آن را نفی میکند. در حقوق بینالملل هنگامی که یک کشور حاکم درحال مذاکره با طرفهای دیگر است، بایستی هماهنگکننده کلیه ارگانهای آن کشور بوده و دولت کشور حاکم مسئول کلیه تعهدات کشور محسوب میگردد. از سوی دیگر طرحهای مختلفی برای غنیسازی اورانیوم در ایران از سوی گروه 1+5 و از جمله روسیه و آمریکا مطرح شده که هیچکدام نهایی نشدهاند، شاید هم به این علت که هنوز تصویر روشنی از چگونگی لغو تحریمها موجود نمیباشد. بدینترتیب نمیتوان قضاوت نمود که آیا در این شرایط میتوان روی سه هفته باقیمانده حساب باز کرد؟ با پایان یافتن مهلت چهارماهه، در صورتی که ایران و گروه 1+5 نتوانند به طرح موفقی دست یابند و اگر از تمدید مذاکرات هم ناامید گردند، بهتدریج سعی خواهند کرد یکدیگر را مسئول شکست مذاکرات معرفی نمایند تا جناحهای داخلی خود را قانع سازند که مشکلات از سوی طرف مقابل میآید. در این رابطه خانم وندی شرمن، معاون سیاسی وزارت امورخارجه آمریکا با گفتن مضامینی نظیر اینکه «آمریکا همه تلاش خود را به کار برده و اگر ایران نتواند در وقت باقیمانده برروی یکی از طرحها توافق نماید، خود مسئول شکست مذاکرات میباشد»، درحقیقت از هماکنون فضاسازی مینماید که دولت آمریکا را از هرگونه تقصیر مبری سازد. آخرین موضوعی که چندان بدان پرداخته نشده، موضوع تمدید مذاکرات میباشد برخی به تمدید مذاکرات دل بستهاند، مذاکرهکنندگان ایرانی آنرا فعلا منتفی میدانند و فرانسه و آمریکا بهطور غیرمستقیم آن را محتمل میدانند. اما سوال اصلی این است که تمدید مذاکرات برای چه هدفی میتواند صورت گیرد؟ اول اگر مذاکراتی هنوز نیازمند تبادل اطلاعات باشد، تمدید مذاکرات مفید خواهد بود که در مورد پرونده هستهای ایران این موضوع منتفی است چون که همه اطلاعات بین طرفیت تبادل شده است. دوم اگر طرحهایی در مذاکرات ارائه شده باشند و هنوز بین طرفین مورد مذاکره و تبادل نظر قرار نگرفته باشند. در این صورت تمدید مذاکرات برای نهایی کردن طرحها ضروری است که درمورد پرونده هستهای ایران ظاهرا طبق گفته خانم شرمن، همه طرحها بین طرفین بهوضوح بحث و تبادل نظر شده و زمان تصمیمگیری فرا رسیده است. سوم اینکه توافقات بین طرفین نهایی شده باشد ولیکن جهت نگارش متن برنامه جامع هستهای براساس طرحهای توافقشده نیاز به چند هفته زمان بیشتر باشد که در آنصورت تمدید مذاکرات برای چند هفته معنا پیدا میکند. بدین ترتیب بهنظر میآید ایران و گروه 1+5 بهطور منطقی نیازمند تمدید مذاکرات نباشند چون موضوعی برای مذاکره باقی نمانده است. این دلیلی است که هیچکدام از طرفین بهطور جدی درمورد تمدیدمذاکرات صحبت نمینمایند و آن را ضروری احساس نمیکنند. اما هنوز موضوع تمدید مذاکرات منتفی نیست چون درصورت اعلام شکست مذاکرات، شرایط دگرگون خواهد شد. بسیاری از دشمنان فروخفته جمهوری اسلامی ایران سر بلند کرده و چرخ را برای وخیم شدن روابط ایران و غرب خواهند چرخاند. اسرائیل و برخی کشورهای عربی و غیرعربی در منطقه در انتظار چنین فرصتی هستند تا هیزمبیار چنین آتشی باشند. در آمریکا با انتخابات میاندورهای مجلس نمایندگان، دولت آمریکا هم مجبور خواهد بود بر موج تندروها سوار شده و از هرگونه توافق با ایران انتقاد نمایند تا نزد رایدهندگان بهاصطلاح کم نیاورد. در ایران هم اقتصاد و صنعت که نیمه جانی گرفتهاند دوباره با مشکلات قبلی روبرو میشوند و داستانهای غمناک کاهش ارزش پول ملی، افزایش تورم و بیکاری تکرار میشوند. در سطح جهان هم با تشدید تحریمها، هرگونه اراده برای سرمایهگذاری در ایران متوقف شده و گسترش روابط تجاری- اقتصادی- صنعتی به فراموشی سپرده میشوند. در این میان کاهش قیمت نفت هم مزید بر علت گردیده و سقوط اقتصاد و صنعت کشورمان را تشدید خواهد نمود. در سطح منطقه هم به جای همکاری، شاهد افزایش تنش و گسترش ناآرامی و گسترش تروریسم از نوع داعش خواهیم بود. اینها و دهها نکته دیگر به گروه 1+5 و ایران دیکته میکنند که «توافق نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت» است. شاید این ضرورت باعث گردد طرفین رو به سوی توافق بنمایند و اگر چنین نشد، برای جلوگیری از پیامدهای منفی عدم توافق، صحبت از تمدید مذاکرات بنمایند تا شاید پس از مدتی راهی برای برونرفت از شرایط ناخوشایند پیدا کنند.
*استاد دانشگاه
حقوق بینالملل