بیستم بهمن سال 92 ماموران پلیس شهریار در جریان وقوع یک تیراندازی مرگبار در اداره آگاهی غرب استان تهران قرار گرفتند. آنها بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار داده و با حضور در محل حادثه به تحقیق در این رابطه پرداختند. با حضور ماموران مشخص شد که یکی از ماموران این اداره با شلیک گلوله دست به قتل یکی از همکارانش زده است.
بنابراین بلافاصله متهم دستگیر شد و در بازجویی ها به ماموران گفت: من قصد کشتن همکارم را نداشتم. آن روز قصد شوخی کردن داشتم و می خواستم با دوستم شوخی کنم که این اتفاق افتاد.
با اعتراف متهم و پس از بازسازی صحنه قتل، کیفرخواست وی صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد.
صبح امروز جلسه محاکمه این مرد برگزار شد. در این جلسه پس از قرائت کیفرخواست خانواده اولیای دم در خواست قصاص کردند. آنها به قضات گفتند: پسر ما در محل کارش شهید شد و به دست همکارش به قتل رسید. برای همین از دادگاه تقاضای قصاص داریم.
در ادامه متهم که مرتب در حال گریه کردن بود پس از حضور در جایگاه به هیات قضایی گفت: من و مقتول با هم دوست بودیم و همیشه با هم شوخی داشتیم. آن روز هم قرار بود که شیفت من عوض شود. برای همین به پایین رفتم و پیش مقتول نشستم. در آن لحظه مثل همیشه که با هم شوخی می کردیم اسلحه را سمت مقتول گرفتم. تصور می کردم که طبق معمول همیشه خشاب اسلحه را برداشته و در جیبم گذاشته ام. اصلا حواسم نبود که خشاب سر جایش است. وقتی اسلحه را سمت او گرفتم او هم ترسید و به پشت تخت رفت. من هم برای اینکه به او اطمینان دهم اسلحه خشاب ندارد ماشه را کشیدم. اما از صدای شلیک گلوله وحشت زده شدم. در یک لحظه دیدم که مقتول پر از خون شد. باور کنید من اصلا قصد کشتن کسی را نداشتم. این تنها یک شوخی بود و اشتباه کردم.
در پایان جلسه پس از اظهارات متهم هیات قضایی وارد شور شدند تا درخصوص این پرونده حکم نهایی را صادر کنند.
منبع:باشگاه خبرنگاران
بنابراین بلافاصله متهم دستگیر شد و در بازجویی ها به ماموران گفت: من قصد کشتن همکارم را نداشتم. آن روز قصد شوخی کردن داشتم و می خواستم با دوستم شوخی کنم که این اتفاق افتاد.
با اعتراف متهم و پس از بازسازی صحنه قتل، کیفرخواست وی صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد.
صبح امروز جلسه محاکمه این مرد برگزار شد. در این جلسه پس از قرائت کیفرخواست خانواده اولیای دم در خواست قصاص کردند. آنها به قضات گفتند: پسر ما در محل کارش شهید شد و به دست همکارش به قتل رسید. برای همین از دادگاه تقاضای قصاص داریم.
در ادامه متهم که مرتب در حال گریه کردن بود پس از حضور در جایگاه به هیات قضایی گفت: من و مقتول با هم دوست بودیم و همیشه با هم شوخی داشتیم. آن روز هم قرار بود که شیفت من عوض شود. برای همین به پایین رفتم و پیش مقتول نشستم. در آن لحظه مثل همیشه که با هم شوخی می کردیم اسلحه را سمت مقتول گرفتم. تصور می کردم که طبق معمول همیشه خشاب اسلحه را برداشته و در جیبم گذاشته ام. اصلا حواسم نبود که خشاب سر جایش است. وقتی اسلحه را سمت او گرفتم او هم ترسید و به پشت تخت رفت. من هم برای اینکه به او اطمینان دهم اسلحه خشاب ندارد ماشه را کشیدم. اما از صدای شلیک گلوله وحشت زده شدم. در یک لحظه دیدم که مقتول پر از خون شد. باور کنید من اصلا قصد کشتن کسی را نداشتم. این تنها یک شوخی بود و اشتباه کردم.
در پایان جلسه پس از اظهارات متهم هیات قضایی وارد شور شدند تا درخصوص این پرونده حکم نهایی را صادر کنند.
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
