دانشگاه با مختصات ويژه خود محل اجتماع قشر جوان جامعه و در واقع نخستين فضا بعد از خانواده و مدرسه است و به همين خاطر از لحاظ آموزش مهارتهاي زندگي در جايگاه مهمي قرار دارد. دانشگاه بهترين فضا براي يادگيري مهارتهاي عدالتخواهي و آزاديخواهي است و بستهتر شدن فضاي دانشگاه آسيبي جدي به اين مهارتها وارد خواهد كرد. با اين حال سيستم تعليم و تربيت مدارس به دانشگاهها هم كشيده شد و چند سال است فضاي لازم براي فعاليتهاي دانشجويي در دانشگاهها از بين رفته است. بسته شدن فضا در سالهاي اخير تاثير منفي عميقي بر دانشجويان اين دوره گذاشت و فرآيند اجتماعي شدن را از دانشجويان گرفت. طي هشت سال گذشته اعمال فشار بر دانشجويان و ايجاد محدوديتها به حدي بود كه عملا دانشگاه را منفعل كرده است اما امروز شاهد آن هستيم كه نتايج منفي اين رويكرد تا حدي مشخص شده و دولت و دانشجويان به فكر تغيير فضا افتادهاند بيشتر از يك سال پيش حسن روحاني پيروز انتخابات رياست جمهوري ايران شد. حاميان اعتدال و حتي اصلاحات خوشحال شدند و خيليها هم ناراحت و عصباني اما اين نبرد انتخاباتي در دانشگاهها اثر متفاوتي داشت. بخشي از بدنه دانشجويي خرسند از اين انتخاب، پرچم حمايت از روحاني را علم كردند و بخشي ديگر، نگاه نقادانه سالهاي پيشين را حفظ كردند و دم از مطالبهمحوري و استقلال دانشگاه زدند. از همان روزهاي ابتدايي دولت يازدهم و حتي قبلتر و در بحبوحه انتخابات، نقطه اشتراك رويكرد دانشجويان مطالبه خواستههاي صنفي دانشگاه بود. جنبش دانشجويي كه هشت سال سخت را در دوره احمدينژاد گذرانده بود نتوانست در انتخابات 92 چندان هماهنگ و فعال ظاهر شود با اين حال در يك سال عمر دولت يازدهم بدنه دانشجويي تلاش كرد مطالبات خود را تا جاي ممكن مطرح كند. از طرف ديگر دانشجوهاي اصولگرا كه ميخواستند جزيي از جنبش دانشجويي شناخته شوند از همان ابتدا نگاه انتقادي خود را نسبت به سياست دولت به ويژه در وزارت علوم ابراز كردند. زاويه جريان دانشجويي اصولگرا با دولت روحاني تا آنجا گسترش يافت كه به برگزاري همايش دلواپسيم و حمله به سياست خارجي دولت منجر شد. روحاني نخستين بار مهر سال گذشته در قامت رييس دولت به دانشگاه تهران رفت و آنجا از ضرورت داشتن دانشگاههاي آزاد و منتقد گفت و اعلام كرد «اين دولت فشارهاي محفلي را بر دانشگاه نخواهد پذيرفت». رييسجمهور يازدهم امنيتي بودن فضا را منجر به توسعه نفاق دانست و از دستگاههاي امنيتي و وزارت اطلاعات خواست تا به دانشگاه، اساتيد و دانشجويان اعتماد كنند. رويكرد وزارت علوم كه به گمان عدهيي بهترين وزارتخانه دولت فعلي از لحاظ برآوردن مطالبات بود، مهر دولت را به دل دانشجويان انداخت. اما سياستهاي فرجي دانا به مذاق برخي خوش نيامد و وزير محبوب استيضاح شد. وزارت علوم دولت روحاني روساي تعدادي از دانشگاهها را تغيير داد اما فضاي فعاليتهاي دانشجويي چندان تفاوتي با هشت سال گذشته پيدا نكرد. همچنان در گوشه و كنار كشور صداي دانشجويان شنيده ميشد كه از وضعيت صنفي نامناسب دانشگاهها و نبود فضاي لازم براي فعاليتهاي فرهنگي گله ميكردند. تشكلهاي دانشجويي هم كه از لطف دولت مهرورز بينصيب نمانده بودند آن طور كه دانشجويان انتظار داشتند احيا نشدند و فعالان دانشجويي يك سال ديگر را محروم از فعاليت قانوني گذراندهاند. نخستين سال دولت اميد و اعتدال گذشت و روحاني مهر امسال بار ديگر به دانشگاه تهران رفت تا سال تحصيلي را به طور نمادين آغاز كند. رييسجمهور اينبار هم از آزادي بيان در دانشگاهها گفت و اعلام كرد دانشگاه باشگاه سياسي نيست و نبايد مركز فعاليت احزاب باشد. دومين حضور روحاني در دانشگاه تهران بهانهيي شد تا با علي شكوريراد به گفتوگو بنشينيم. شكوريراد به بررسي جايگاه فعلي جنبش دانشجويي پرداخته و ضمن تحليل صحبتهاي روحاني در دانشگاه تهران، تصوير مطلوب خود از دانشگاه را ارايه كرده است. او كه از فشارهاي وارد شده بر دانشجويان در سالهاي گذشته ناراضي است معتقد است تحميل هزينههاي سنگين به دانشجويان علت كمتحركي فضاي فعلي دانشگاههاست. به گمان او هر دانشجويي كه حافظ وضع موجود نباشد اصلاحطلب است و دانشجويان منتقد بايد از فضاي لازم براي بيان اعتقاداتشان برخوردار باشند. آقاي شكوريراد! با توجه به ارتباط شما با بخشي از بدنه فعال دانشجويي و تجربياتتان در اين زمينه، بفرماييد به نظر شما جنبش دانشجويي امروز ايران چه وضعيتي دارد و جايگاه اين جنبش در سياست روز كشور كجاست؟ فضاي سياسي دانشگاهها در هشت سال رياستجمهوري آقاي احمدينژاد كاملا متحول شد، استقلال دانشگاهها به محاق رفت و علاوه بر اين عملا سيطره پررنگي از نهادهاي خارج دانشگاه بر فضاي داخل آن شكل گرفت. جنبش مستقل دانشجويي نيز در اين دوره به محاق رفت. بعد از استقرار دولت جديد نهادها و تشكلهاي مستقل دانشجويي دوباره در حال شكلگيري هستند اما اين پروسه تدريجي است و به خاطر مقاومتهاي سرسختانهيي كه در برابر اين بازسازي و احيا وجود دارد روند آن كاملا كند است. آقاي روحاني در مراسم آغاز سال تحصيلي جديد در دانشگاه، به تلاش دولت براي القاي فضاي امنيتي در دانشگاهها اشاره كرد و گفت دانشگاه، باشگاه سياسي نيست و نبايد مركز فعاليت احزاب باشد ضمن آنكه هر كس ميتواند در مسائل سياسي و اجتماعي حضور پيدا كند. شما اظهارات رييسجمهور را چطور تحليل ميكنيد؟ در دوره آقاي احمدينژاد و به ويژه دوره دوم دولت وي، دانشگاه پايگاه سياسي مخالفان اصلاحات بود و آنها تا جايي كه ميتوانستند از فضاي دانشگاه بهرهبرداري ميكردند. ما شاهد بوديم تحت عنوان جنبش دانشجويي با سازماندهي از بيرون دانشجويان به سفارت انگليس هجوم بردند و آنجا را به صورت غيرقانوني تصرف كردند. پس از آنكه مشخص شد اين اقدام تا چه اندازه بياساس و رسوا بوده، هركس دنبال مقصر ميگشت و هيچ كس حاضر نشد مسووليت آن را بپذيرد. در حالي كه اين حركت مستقل و دانشجويي نبود و اگر دانشجوياني در آن حضور داشتند از خارج دانشگاه فرمان ميگرفتند نه اينكه با تحليل خودشان و با انگيزههاي شخصيشان اين حركت را ساماندهي كردند. حمله به سفارت انگليس حركتي تشكيلاتي با سازماندهي از خارج دانشگاه بود. تشكلهاي موجود در دانشگاهها در دوره آقاي احمدينژاد تشكلهايي سازماندهي شده از بيرون دانشگاه بودند يا تشكلهايي بودند كه بر اساس بسته شدن فضاي دانشگاهها و سلب امكان فعاليت از دانشجوياني كه مستقل فكر ميكردند و بر اساس منافع خاصي شكل ميگرفت. نميتوان اسم فعاليت چنين تشكلهايي را جنبش دانشجويي گذاشت. جنبش دانشجويي- هرقدر هم برخي در برابر آن مقاومت به خرج دهند- سه ويژگي مشخص دارد؛ آزاديخواهي، عدالتخواهي و استقلالطلبي. طبيعتا با جمع اين عوامل كنار هم ميتوان تشخيص داد كه كدام حركت دانشجويي، اصيل است و كدام يك نه. حركتهاي غيراصيل در دانشگاهها به تحريك نهادها و جريانهاي خارج دانشگاه در دوره آقاي احمدينژاد شكل گرفت اما نام هيچ يك از آنها را نميتوان جنبش دانشجويي گذاشت. بنابراين اگر امروز آقاي روحاني ميگويد دانشگاه جاي احزاب سياسي نيست، خطاب او به كساني است كه در دوره احمدينژاد سعي كردند دانشگاه را مركز فعاليتهاي سياسي خود قرار دهند. در يك سال اخير از جانب جبهه اصلاحات هم تحركاتي براي ارتباط با بدنه فعال دانشجويي ديده شد و اين جبهه هم براي تقويت پايگاههاي دانشجويي خود تلاش ميكرد، آيا ميتوان اقدامات جبهه اصلاحات را همرديف با فعاليت جناح مقابل در دانشگاه قرار داد؟ جبهه اصلاحات مداخلهيي در دانشگاهها ندارد. بر اساس تعريفي كه ما از اصلاحطلبي داريم اساسا نياز به اين نيست كه جبهه اصلاحات از بيرون دانشگاه براي داخل آن كاري انجام دهد. طبق تعريف ما اصلاحطلب در دانشگاه كسي است كه استقلال راي داشته باشد و عقلاني رفتار كند. اگر دانشجو يا استادي به بيرون از دانشگاه وابسته نباشد طبيعتا اصلاحطلب است. بنابراين ما به طور طبيعي به همه اساتيد و دانشجويان به چشم اصلاحطلب نگاه ميكنيم. حتي اگر خود را اصلاحطلب معرفي نكنند؟ بله، در صورتي كه مستقل باشند و عقلاني رفتار كنند. در دوره رياستجمهوري آقاي خاتمي، دانشجوياني بودند كه براي عبور از اصلاحات تلاش ميكردند. آيا اين دانشجويان را هم اصلاحطلب معرفي ميكنيد؟ خير، آنها موضوع بحث من نيستند. تعداد اين دانشجويان بسيار كم بود. دانشجو به طور طبيعي انگيزه اصلاح دارد. ممكن است اين اصلاح را در قالب سيستم موجود ببينند يا نه. به طور كلي دانشجويان يا بهطور تئوريك اصلاحطلبند يا روش و رويكرد اصلاحطلبانه دارند. ممكن است برخي به لحاظ فكري سيستم را قابل اصلاح نبينند اما روشهايي كه استفاده ميكنند اصلاحطلبانه است. دانشجو به سمت روشهاي براندازانه حركت نكرده و نخواهد كرد. طبق اين تعريف با وجود ادعاي برخي افراد، تا به حال هيچ كدام از تحركات دانشجويي براندازانه نبوده است. براندازي نرم يا براندازي قانوني كه بعضا به كار برده ميشود اساسا عنواني غيرحقوقي و غلط است. ما نميتوانيم طبق اين تعريف تحركات را بررسي كنيم. اگر كسي قانوني رفتار كرده نميتوان اتهام فعاليت غيرقانوني به او وارد كرد. نميتوانيم به كسي انگ براندازي نرم بزنيم و با او غيرقانوني رفتار كنيم. چالش اصلي بين دانشجويان برانداز و ديگر دانشجويان نيست و براندازها اصولا فعاليتي در دانشگاهها ندارند و از موجوديت ويژهيي در فضاي دانشجويي برخوردار نيستند. بحث من ناظر به اين بخش از دانشجويان نيست بلكه راجع به بخشي صحبت ميكنم كه انگيزههاي اصلاحطلبانه دارند و در مقابل آنها دانشجويان محافظهكار و حافظ وضع موجود قرار گرفتهاند. دانشجويان اصلاحطلب صرفا دانشجوياني نيستند كه به جبهه اصلاحات نزديكترند بلكه هر دانشجوي منتقد وضع موجود اصلاحطلب است. به نظر شما صحبتهاي اخير روحاني در دانشگاه تهران به نفع دانشجويان بازمانده از تحصيل و به طور كلي دانشجوياني كه در سالهاي گذشته متحمل هزينه شدهاند، خواهد بود؟ بله، قاعدتا بايد اين طور باشد. صحبتهاي ايشان مثبت بود و ناظر بر استقلال دانشگاه بود. فضاي دانشگاه بايد به همه افراد اجازه اظهارنظر بدهد. به نظر من لب كلام ايشان، ايجاد فضاي اظهارنظر براي همه افراد بود. اگر همه افراد بتوانند نظرات خود را بيان كنند و از تبعات آن نترسند فضاي دانشگاهها با نشاطتر خواهد شد. دوران اوج فعاليتهاي دانشجويي قبل از دولت نهم بود، آيا فضاي دانشگاهها به حالت قبل از دوران آقاي احمدينژاد برخواهدگشت؟ بله، اميدوارم. اصولگرايان كه آزادند و حتي از آزادي بيش از حد براي فعاليتهايشان برخوردارند. اگر فضاي دانشگاه باز شود خود به خود به نفع دانشجويان اصلاحطلب خواهد بود. در زمان استيضاح وزير علوم، با وجود حمايت بخش وسيعي از بدنه دانشجويي از رويكرد و سياست ايشان، اقدامات حمايتي دانشجويان در حد جمعآوري امضا و تلاش براي ابقاي ايشان از طريق فعالان سياسي باقي ماند و جنبش دانشجويي عملا نتوانست در مقابل خيز نمايندگان مجلس راهي از پيش ببرد. به نظر شما در حال حاضر پتانسيل اثرگذاري و كنش سياسي در جنبش دانشجويي وجود دارد يا كماكان دانشجويان محدودتر از آنند كه بتوانند كنش سياسي وسيعي انجام دهند؟ در حال حاضر تعداد زيادي از تشكلهاي دانشجويي متوقف يا منحل شدهاند. از طرف ديگر فضاي امنيتي هنوز هم بر دانشگاهها حاكم است. در چنين وضيعيت امكان سازماندهي وسيع فعاليتهاي مستقل دانشجويي وجود ندارد. آقاي روحاني اگر واقعا بخواهد صحبتهايش را عملي كند بايد از دستگاههاي امنيتي بخواهد تا سايه سنگين خود را از دانشگاهها بر دارند. به ويژه وزارت اطلاعات كه خود بخشي از دولت است بايد همين رويه را در پيش گيرد. بنابراين اقدام عملي كه از آقاي روحاني انتظار ميرود سبكتر كردن دخالت دستگاههاي امنيتي در دانشگاههاست. به گمان برخي افراد، تفاوت فضاي فعلي دانشگاهها با فضاي پوياي سالهاي گذشته به تفاوت نسلها و كمرنگ شدن دغدغه دانشجويان بر ميگردد. به نظر شما علت افول جنبش دانشجويي تفاوت نسلهاست يا تفاوت نگاه سيستم به مقوله جنبش دانشجويي منجر به انفعال نسبي دانشجويان شده است؟ سنگين شدن هزينههاي فعاليت دانشجويي و امنيتي بودن فضاي دانشگاهها علت آن است كه امروز ما شاهد تحركات جنبش دانشجويي به معناي اصيل آن نيستيم. البته اين فضاي سنگين هنوز هم پابرجاست و فضاي كافي براي فعاليت، باز نشده است. با وجود اينكه رويكردهاي دولت و اظهارنظرهاي رييسجمهور بدنه دانشجويان را به ايجاد تغييرات اميدوار كرده، نميتوان مقاومت گروههاي تندرو را ناديده گرفت؛ به نظر شما با بازتر شدن فضاي دانشگاهها اقداماتي مثل استيضاح وزير سابق علوم از سوي مخالفان صورت خواهد گرفت؟ دكتر فرجيدانا نماد دانشگاه مستقل بود و ناجوانمردانه بركنار شد. عدهيي به دنبال نسبت دادن موضعگيريهاي سياسي به ايشان بودند در حالي كه دكتر فرجي دانا نماد استقلال و منزلت دانشگاه بود. دانشگاهيان از تكيه ايشان بر مسند وزارت علوم خرسند بودند. آقاي روحاني تاكنون نشان داده كه به رويكردهاي اصيل آقاي فرجي دانا وفادار است و با نصب آقاي نجفي پايبندي خود را ثابت كرد. اميدواريم رييسجمهور با معرفي ايشان يا شخصي همتراز با آقاي فرجيدانا رويكرد و سياست درست وزارت علوم را حفظ كند. اما اگر آقاي روحاني عقبگرد داشته باشد نبايد انتظار داشت دانشگاه بتواند منزلت خود را حفظ كند. اگر فضاي باز در دانشگاهها محقق شود، دانشجويان چطور ميتوانند در برهههايي مانند استيضاح وزير علوم يا برگزاري انتخابات، نقشآفريني و اثرگذاري سياسي داشته باشند؟ نبايد از دانشجو انتظار داشت كه مشكلگشاي دولت و دولتمردان باشد. نبايد دانشجو را براي چالشهاي سياسي هزينه كرد. بايد به دانشجو اجازه داد تا در مسير خودش حركت كند. اگر بگذارند دانشگاه نفس بكشد و با نگاه خود، مسير حركتش را مشخص كند آن وقت نقش دانشگاه در جامعه سازنده خواهد بود. ما چيزي بيشتر از اين نميخواهيم و اساسا از دانشگاه ميخواهيم منزلت و نگاه خود را حفظ كند. ما اصلا موافق القاي هيچ يك از تفكرات سياسي به دانشگاه نيستيم حتي اگر آن تفكر وابسته به جريان اصلاحات باشد. بهترين نسبت و رابطه ميان دولت و جنبش دانشجويي چه ميتواند باشد؟ آيا در فضاي فعلي نگاه نقادانه دانشجويان ميتواند در پيشبرد اهداف دولت مفيد باشد يا فعاليتهاي دانشجويي بايد در جهت حمايت از دولت باشد؟ نگاه دانشجويان به دولت بايد از زاويه نقد باشد. در كل نبايد از دانشجو انتظار خاصي داشته باشيم. بايد اجازه دهيم دانشجو بر اساس دريافت خود نتيجهگيري كند. طبيعي است اگر دانشجويان حركت دولت را در جهت آرمانهاي خود ببينند در مقابل مخالفان از دولت حمايت ميكنند. دانشجويان به طور طبيعي از مظلوم حمايت ميكنند. هرگاه دولت مظلوم واقع شود از آن نيز حمايت ميكنند. اما رويكرد دولت در مقابل دانشجويان بايد حمايتي باشد. دولت بايد نسبت به خطاهاي دانشجويان سعه صدر داشته باشد و انتقاد و پرخاشگري آنها را به حساب آرامانخواهي بگذارد و نه عناد و كارشكني. چنانچه آرمانخواهي در دانشجويان تقويت شود، حتي اگر امروز هم نتيجه مطلوبي نداشته باشد در آينده منجر به اعتلاي كشور خواهد شد. |
در دوره آقاي احمدينژاد و به ويژه دوره دوم دولت وي، دانشگاه پايگاه سياسي مخالفان اصلاحات بود و آنها تا جايي كه ميتوانستند از فضاي دانشگاه بهرهبرداري ميكردند. ما شاهد بوديم تحت عنوان جنبش دانشجويي با سازمان دهي از بيرون دانشجويان به سفارت انگليس هجوم بردند و آنجا را به صورت غيرقانوني تصرف كردند. پس از آنكه مشخص شد اين اقدام تا چه اندازه بياساس و رسوا بوده، هركس دنبال مقصر ميگشت و هيچ كس حاضر نشد مسووليت آن را بپذيرد. اگر امروز آقاي روحاني ميگويد دانشگاه جاي احزاب سياسي نيست، خطاب او به كساني است كه در دوره احمدينژاد سعي كردند دانشگاه را مركز فعاليتهاي سياسي خود قرار دهند. |